غروب دختر برادر شوهرم زنگ زده. میگه زن عمو. عمو رو بفرست بیاد دنبال من. شوهرم با دخترا لاس میزنه دعوامون شده. این دختر. خیلی خوشگله قد بلنده. شیکو به روزه. حالا نمیدونم چطور عاشق یه پسری تو روستای مادرش شد. و باهاش ازدواج کرد. اتفاقا اینا هم ادمای خوبی بودن خانوادش هم خوب بود. برادرشوهر من معتاده در حد کارتن خواب. ولی جاریم خودش کار میکنه. زندگیشون در حد معمولی خوبه. محتاج نیستن. حالا دختر جاریم میگه. این هر روز میره با دوستاش نصف شب میاد. خونه تا ظهر میخوابه بعد باز غذاشو میخوره میره تا غروب. تو اینستا هم دیدم با دخترا چت میکنه. میگه. نمیخوام کسی بفهمه یا زندگیم خراب بشه چیکار کنم این درست بشه غروب شوهرم رفت خونشون. خودش رفته قایم شده نیومده اصلا پدر مادر شوهرش اومدن. ضمانت کردن. نزاشتن بیاره. دخترو. حالا به نظرتون چه راهی هست این پسر درست بشه چطور باید رفتار کرد.
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
شوهرم غروب به پدر شوهرش گفته ما گردنمون نازک نیست. واسه شما هم بپای خونه نفرستادیم. بچمون گرسنه نبود. عروس اوردید زندگی کنه. اگه نمیتونید بچتون ادب کنید ما دخترمون میبریم