برادرش زنگ زده بود گفته بود میام وسایلش جمع میکنم میبرمش
کاش من خودم اونجا بودم گوشی رو میگرفتم از بابام میگفتم تو رو خدا بیا ببرش خودم وسایلش جمع میکنم🤣🤣
بیین من میترسم طلاق بگیره کل طلاها رو ببره الان همین چند وقت پیش یه تک پوش سنگین خریده با پولا خیلی هم حساسه فکر کن دوتا گردبند سنگین انداخته گردنش از ترس اینکه یکی ورداره یا ما ورداریم
خاک بر سرش بگیرن بدزدنش هم ما راحت شیم هم اونها یک پولی گیرشون بیاد
دوستم دیده بود میگفت زن بابات چرا دوتا گردبنبند به این سنگینی انداخته میخواستم روانیه روانی
یک دستش تک پوش انداخته اینقدر سنگین و زشت یک دسنش هم پر النگو النگو ها کادوئن خانواده بابام دادن همشون رو