چکار کنم شوهرم با خانوادش قطع ارتباط کنه

daryaaasa

عضویت: 1401/09/20

تعداد پست: 377

وا خب چه کاریه مگه اذیت میکنن میخوای این کارو کنی

1403/10/03

|

21:35

مدیر استارتر

عضویت: 1399/01/10

تعداد پست: 165

ذات بد میخواد این کار.....

ذاتم بده راهکار بده

1403/10/03

|

21:35

ململننش

عضویت: 1402/04/30

تعداد پست: 881

ذاتم بده راهکار بده

متاسفم. ندارم

1403/10/03

|

21:36

مدیر استارتر

عضویت: 1399/01/10

تعداد پست: 165

وا خب چه کاریه مگه اذیت میکنن میخوای این کارو کنی

اره خیلی اذیت میکنن شوهرم سرشو میگیری پاش اونجاست انگار نه انگار خودش خونه زندگی داره

1403/10/03

|

21:36

mehraboanjan

عضویت: 1402/07/27

تعداد پست: 4523

پیدا کردی ب منم بگو😭😭

شوهر منم روزی یکبار میره منم بهش میگم رفتی شیرتو حوردی اومدی میخنده بی غیرت عن

اونقدر ادای آدمهای قوی را در آوردم که خودمم باورم شد قوی ام 😏 هرکی دلش گرفته بود من بودم....هرکی غصه داشت من بودم.....هرکس از عالم و آدم بریده بود من بودم......ولی وقتی نوبت ب خودم رسید.....بازم فقط من بودم و من.....🙂🙂🙂 داشتم با عروسک هام بازی میکردم نفهمیدم کی بزرگ شدم و شونه هام اینقدر قوی شد که این همه غم را به دوش کشیدم و آخ نگفتم🤫 هروقت گفتم خسته ام هیچکس باور نکرد خستگی مو این شد ک خسته شدم از زندگی💔 دلم میخواد یک شب بخوابم و دیگه صبح نشه چون واقعا خستم🖤 من اونقدر زیادی مهربونم که بهم میگن احمق پس برای من از سیاست داشتن نگو آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد💔یکی از تناقض هایی که توی زندگیم تجربش کردم این بوده که؛دلم واسه یه نفر خیلی تنگ شده بودش ولی دیگه نمیخواستم توی زندگیم باشه.....عجیب بود نبود.....؟؟؟ نامهربانی آتشم زد....آتشم زد💔💔 من کاربر جدید نیستم از زمان اقدس اینجا بودم....دیگه نی نی سایت جذابیت اون موقع ها را نداره (قول میدم یک روز بشم ناجی همه زنهایی که به اجبار ظاهری همچو کوه داشتند و از درون نابود....) یک روزی که خواستم از سایت برای همیشه برم داستان زندگیمو حتما تعریف میکنم امیدوارم اون روز آخرش باشه ی پایان شیرین نه مثل این ۳۰ سال تلخ💔

1403/10/03

|

21:36

مدیر استارتر

عضویت: 1399/01/10

تعداد پست: 165

پیدا کردی ب منم بگو😭😭شوهر منم روزی یکبار میره منم بهش میگم رفتی شیرتو حوردی اومدی میخنده بی غیرت ع ...

کثافت بچه مریضمو از بعد از ظهر برداشته برده اونجا گوشیشم خاموش کرده

1403/10/03

|

21:39

mehraboanjan

عضویت: 1402/07/27

تعداد پست: 4523

کثافت بچه مریضمو از بعد از ظهر برداشته برده اونجا گوشیشم خاموش کرده

گمشن ور دل همون ننه هاشون دیگه زن گرفتنشون چیه نمیفهمن بخدا

اونقدر ادای آدمهای قوی را در آوردم که خودمم باورم شد قوی ام 😏 هرکی دلش گرفته بود من بودم....هرکی غصه داشت من بودم.....هرکس از عالم و آدم بریده بود من بودم......ولی وقتی نوبت ب خودم رسید.....بازم فقط من بودم و من.....🙂🙂🙂 داشتم با عروسک هام بازی میکردم نفهمیدم کی بزرگ شدم و شونه هام اینقدر قوی شد که این همه غم را به دوش کشیدم و آخ نگفتم🤫 هروقت گفتم خسته ام هیچکس باور نکرد خستگی مو این شد ک خسته شدم از زندگی💔 دلم میخواد یک شب بخوابم و دیگه صبح نشه چون واقعا خستم🖤 من اونقدر زیادی مهربونم که بهم میگن احمق پس برای من از سیاست داشتن نگو آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد💔یکی از تناقض هایی که توی زندگیم تجربش کردم این بوده که؛دلم واسه یه نفر خیلی تنگ شده بودش ولی دیگه نمیخواستم توی زندگیم باشه.....عجیب بود نبود.....؟؟؟ نامهربانی آتشم زد....آتشم زد💔💔 من کاربر جدید نیستم از زمان اقدس اینجا بودم....دیگه نی نی سایت جذابیت اون موقع ها را نداره (قول میدم یک روز بشم ناجی همه زنهایی که به اجبار ظاهری همچو کوه داشتند و از درون نابود....) یک روزی که خواستم از سایت برای همیشه برم داستان زندگیمو حتما تعریف میکنم امیدوارم اون روز آخرش باشه ی پایان شیرین نه مثل این ۳۰ سال تلخ💔

1403/10/03

|

21:40

مدیر استارتر

عضویت: 1399/01/10

تعداد پست: 165

گمشن ور دل همون ننه هاشون دیگه زن گرفتنشون چیه نمیفهمن بخدا

آره بچه ننه های لندهور

1403/10/03

|

21:41

mehraboanjan

عضویت: 1402/07/27

تعداد پست: 4523

آره بچه ننه های لندهور

فقط ادعا دارن فقطططططططط بعد ننه هاشون ی جور برخورد میکنن انگار شاهزاده تحویل صغرا کلفت دادن و از سرمون زیاد بوده دلم میخاد شوهرمو یکنم تو سطل اشغال ببرم بذارم در خونش بگم بیا ارزونی خودت

اونقدر ادای آدمهای قوی را در آوردم که خودمم باورم شد قوی ام 😏 هرکی دلش گرفته بود من بودم....هرکی غصه داشت من بودم.....هرکس از عالم و آدم بریده بود من بودم......ولی وقتی نوبت ب خودم رسید.....بازم فقط من بودم و من.....🙂🙂🙂 داشتم با عروسک هام بازی میکردم نفهمیدم کی بزرگ شدم و شونه هام اینقدر قوی شد که این همه غم را به دوش کشیدم و آخ نگفتم🤫 هروقت گفتم خسته ام هیچکس باور نکرد خستگی مو این شد ک خسته شدم از زندگی💔 دلم میخواد یک شب بخوابم و دیگه صبح نشه چون واقعا خستم🖤 من اونقدر زیادی مهربونم که بهم میگن احمق پس برای من از سیاست داشتن نگو آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد💔یکی از تناقض هایی که توی زندگیم تجربش کردم این بوده که؛دلم واسه یه نفر خیلی تنگ شده بودش ولی دیگه نمیخواستم توی زندگیم باشه.....عجیب بود نبود.....؟؟؟ نامهربانی آتشم زد....آتشم زد💔💔 من کاربر جدید نیستم از زمان اقدس اینجا بودم....دیگه نی نی سایت جذابیت اون موقع ها را نداره (قول میدم یک روز بشم ناجی همه زنهایی که به اجبار ظاهری همچو کوه داشتند و از درون نابود....) یک روزی که خواستم از سایت برای همیشه برم داستان زندگیمو حتما تعریف میکنم امیدوارم اون روز آخرش باشه ی پایان شیرین نه مثل این ۳۰ سال تلخ💔

1403/10/03

|

21:43

۱۳۷۱رزا

عضویت: 1402/05/01

تعداد پست: 565

اگه واقعا شخصیتت طبق گفته هات تو تاپیکای قبلی باشه دلم برا بچت میسوزه.کلا اضافس تو زندگیت

1403/10/03

|

21:49

مدیر استارتر

عضویت: 1399/01/10

تعداد پست: 165

اگه واقعا شخصیتت طبق گفته هات تو تاپیکای قبلی باشه دلم برا بچت میسوزه.کلا اضافس تو زندگیت

دلت واسه خودت بسوزه

1403/10/03

|

22:11