سلام دوستان من هفته ۸ بارداری ام و ۱۹ سالمه جدیدا شوهرم مجبوره دو شیفت کار کنه چون مامانم گفته سیسمونی نمیده و خودمون باید جور کنیم والبته همسرم قسط داره خداروشکر خانواده شوهرم خیلی حواسشون بهمون هست من مادر و پدرم جدا شدن و مادرم دوباره ازدواج کرده راستش با اینکه خونشون نزدیکه ولی وقتایی که شوهرش هست راحت نیستم برم اونجا خیلیییییییی احساس تنهایی میکنم تو خونه تنهام صبح تا ظهر با عصر تا شب که شوهرم بیاد کاریم نمیتونم بکنم چون کمرم درد میگیره خون ریزی کردم یه هفته پیش برا همین می ترسم خیلی کاری بکنم نه میتونم کاری بکنم نه حتی جایی دارم که برم همه غم های عالم از کارای بابام و مامانم از سختیای زندگیم میاد تو سرم نه خواهر دارم نه برادر شوهرمم همینطور چی کار کنم میشینم تو خونه گریه میکنم امیدم به خدا و امام رضاس اما خیلی تنهام چی کار باید بکنم