2777
2789
عنوان

همکلاسیای حسودم

97 بازدید | 15 پست

هروقت من زنگ تفریح میرم بیرون وسایلامو میریزن بهم یا از پشت لباسمو خاکی میکنن 

الان موندم به جای آب معدنی بطریمو ببرم یا نه آخه هروقت وسیله جدبد میگیرم انقد باهام لجن که برمیدارن میبرن یه کلاس دیگه یا اون وسطا پرت میکنن نمیدونم چرا آخه دختری که ۱۸ سالشه باید این کارا رو بکنه

بجات بودم ، سلیطه بازی در می آوردم یک دعوا باهاشون راه مینداختم.

وسایل هاتو جمع کن بزار تو کیفت با خودت ببر خیاط 

ی روز میرسه که چمدونم رو بستم بارون در حال باریدنه ، پوتین مشکی با یک هودی و هدفون و چتر ، دسته ی چمدونم رو میگیرم و میرم فرودگاه امام ، برای آخرین بار خیابون ها ، مغازه ها و تمام جاهایی که باتو خاطره داشتم رو از نظر میگذرونم ، برای آخرین بار میام سر کوچه تون ، برای آخرین بار گریه هامو میکنم و برای همیشه و همیشه فراموشت میکنمو در حالی که با هواپیما از زمین بلند میشم تو و اون خیابونا به فراموشی کامل سپرده میشین . ولی اینو بدون که من خیلی دوستت داشتم خودت نخواستی..!✈️:))

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

بجات بودم ، سلیطه بازی در می آوردم یک دعوا باهاشون راه مینداختم.وسایل هاتو جمع کن بزار تو کیفت با خو ...

حیاط منظورمه

ی روز میرسه که چمدونم رو بستم بارون در حال باریدنه ، پوتین مشکی با یک هودی و هدفون و چتر ، دسته ی چمدونم رو میگیرم و میرم فرودگاه امام ، برای آخرین بار خیابون ها ، مغازه ها و تمام جاهایی که باتو خاطره داشتم رو از نظر میگذرونم ، برای آخرین بار میام سر کوچه تون ، برای آخرین بار گریه هامو میکنم و برای همیشه و همیشه فراموشت میکنمو در حالی که با هواپیما از زمین بلند میشم تو و اون خیابونا به فراموشی کامل سپرده میشین . ولی اینو بدون که من خیلی دوستت داشتم خودت نخواستی..!✈️:))

اخه مگه میشه من اون همه رو با خودم ببرم حیاط

مگ شما دبیرستانی نیستی عزیزم ؟؟ 

روزی فوقش ۳ تا کتاب ببری و ۲ تا دفتر و ی سریع وسایل مثل بطری و .. 

ی روز میرسه که چمدونم رو بستم بارون در حال باریدنه ، پوتین مشکی با یک هودی و هدفون و چتر ، دسته ی چمدونم رو میگیرم و میرم فرودگاه امام ، برای آخرین بار خیابون ها ، مغازه ها و تمام جاهایی که باتو خاطره داشتم رو از نظر میگذرونم ، برای آخرین بار میام سر کوچه تون ، برای آخرین بار گریه هامو میکنم و برای همیشه و همیشه فراموشت میکنمو در حالی که با هواپیما از زمین بلند میشم تو و اون خیابونا به فراموشی کامل سپرده میشین . ولی اینو بدون که من خیلی دوستت داشتم خودت نخواستی..!✈️:))

انقد وحشی ان بلا ملا سر آدم میارن

مگه اونجا مدیر و ناظم ندارین ؟

ی روز میرسه که چمدونم رو بستم بارون در حال باریدنه ، پوتین مشکی با یک هودی و هدفون و چتر ، دسته ی چمدونم رو میگیرم و میرم فرودگاه امام ، برای آخرین بار خیابون ها ، مغازه ها و تمام جاهایی که باتو خاطره داشتم رو از نظر میگذرونم ، برای آخرین بار میام سر کوچه تون ، برای آخرین بار گریه هامو میکنم و برای همیشه و همیشه فراموشت میکنمو در حالی که با هواپیما از زمین بلند میشم تو و اون خیابونا به فراموشی کامل سپرده میشین . ولی اینو بدون که من خیلی دوستت داشتم خودت نخواستی..!✈️:))

چقدر لوس و بی معنی تو این سنفاصله بگیر ازشون

به خدا من کاری بهشون ندارم بازم اذیتم میکنن میدونی از یه جهت چون درسشون خیلی خوبه دبیرا و مدیر خیلی هواشونو دارن منم که از روستا چون اومدم مدیر از روز اول باهام لج بود

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792