هیچی برام نگرفت به کنار ماشینش خراب شده بود مونده بود جلوی پارکینگ آخر شب باهام دعوا گرفت گفتم من چیزی بهت نگفتم گفت تو در حدی نیستی که چیزی بگی بهم بعدش بهم بد نگا میکرد جوری که انگار میخواست بگیره زیر کتک تو پذیرایی میخوابیم بالشتش و برداشت گفت کاش پاهام میشکست تورو نمیگرفتم تو پاهات شومه نگاهت شومه
بعد گفت چیکار کنم تورو تواین خونه نبینم
رفت اتاق درم کوبید
من موندم تنها با بچه ای که واکسن زده بود تا صبح گریه می کرد
حالم داغونه
اون زنایی که تو سایت میگین یه کیک خریده بود قدر همونم بدونید
حالم خوب نیست