خودش عمدا یه کاری می کنه تا من بهش شککنم
مثلا پارسال تابستون رفتیم خونه باغ پدرشوهرم مهمون
بعد شب اونجا موندیم اونا هم بودن
برادرشوهرم به پدرشوهرم زنگ زد که تو ماشین فلانی یعنی شوهر من کیف مدارک م مونده تو صندوق عقب بیاره تو خونه
تو ماشین خطرناکه
شوهرمم خواب بود
بعد من رفتم از صندوق عقب کیف و بردارم
این شوهرم مثل پلنگ پرید بیرون که نه خودم میارم
هر کسی بود شک می کرد دیگه که اون جا چی داره
بعد هم من شب وقتی همه خوابیدن هر چی گشتم سوئیچ و پیدا نکردم
صبح که پاشدیم گفتم در و بزن وسیله بردارم اونم مقاومت کرد بعد صدا من و اون بالا رفت با من رفت گفت میزنم در صندوق و ولی اگه چیزی نباشه نه من نه تو
منم گفتم صد در صد گوشی چیزی هست زد من هر چی گشتم هیچی پیدا نکردم
کلا از اینکه منو اذیت کنه خوشش میاد بعد هم قهر کرد که تو به من اعتماد نداری