والا دیدم همش دارم بخاطر ی زنیکه ابلح حرص مبخورم که شوهرم رفته دنبالش شوهرم مبخاد ببردش فللن جا شوهرم شده نوکر حواهرش
ی بار دوبارم نبود
بعد اگ درمقابل واسمون خوب بودن اشکالی نداشت ولی ی روز باردار لودم خون ریزی کمی داشتم زنگ زدم شوهرم ج نمیداد اداره بود(ت این خراب شده هم فقط خانواده اونو داشتم ن دوستی ن فامیلی ت هیچی)خلاصه زنگیدم ب خاهرش
اونم ب هزار و یک بهونه ار دکتر رفتن منصرفم کرد که اره خوب میشی چیزی نیست!!! حروم زاده باعث سقط بچم شد شاید همون بحطه میرفتم دکتر بچم میموند…
خلاصه نشستم با شوهرم طی کزدم گفتم من حوصله حرص خوردن بخاطر ادمای غریبه ندارم یا من انتخاب کن یا طلاق میگیرم
مهریه هم نداشتم ک بخادازش بترسه و کلب پول از من خرج شد واسه ایت زندگی
بنی شوهرم حتی ضرر واسه پول عقدنامه هم نمیکرد
خلاصه منو انتخاب کرد البته این وسط پول هم بی کفایت نیستااا میدونه بامن ب هرچیزی میرسع ولی با خانوادش تاابد محتاج میمونخ
باباش ی خونه هم تذاره بمیره بهش ارث برسه
شوهرمم بلاخره ادمه ت این جامعس و عقل دارع 🤣