2777
2789
عنوان

جواب مادر شوهرم بلاخره بعد 15سال دادم

| مشاهده متن کامل بحث + 3240 بازدید | 129 پست
شوهرم تلفنی داشت صحبت میکرد متوجه نشد وقتی رفتیم خونه کادو رو دید متوجه ماجرا شد

همونجا باید شوهرتو معطلع میکردی که چطور باهات برخورد شده

وقتی ام کسی قدرتو نمیدونه و دوستت نداره

نه خونش برو نه هدیه بده

اینجوری عزت و کرامتت حفظ میشه 

هر مادری ک لیاقت تبریک نداره

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

حسادت وجودتش زیاد مثل مادر شوهر من، کافه فقط یه جفت جوراب بخرم یا جایی برم یا دوست جدیدی پیدا کنم ای ...

دقیقا جاری منم همینه اینقدر واضح اعصابش خرد میشه که حد نداره

چه نکو طریق باشد که خدا رفیق باشد..
نه اینطور نگید همه راه رو ما رفتیم شما نمیدونید چون شیطان از نزدیک ندیدید تا حالا

می‌دونم چی میگی عزیزم ولی آدم بدذات باید سرسنگین رفتار کنی محلش تزاری فقط ب احترام پسرش وقتی پسرش رف سر زد در همین حد بری برگردی اینکه پشت سرت چی میگه مهم نیس

می‌دونم چی میگی عزیزم ولی آدم بدذات باید سرسنگین رفتار کنی محلش تزاری فقط ب احترام پسرش وقتی پسرش رف ...

تو واقعا فکر کردی این کارها رو نکردیم چرا فکر می‌کنی بلد نیستیم. هر کاری کنیم طرف تیشه به ریشت وقتی بزنه تو برزخ میمونی

تو واقعا فکر کردی این کارها رو نکردیم چرا فکر می‌کنی بلد نیستیم. هر کاری کنیم طرف تیشه به ریشت وقتی ...

شما زیاد اهمییت میدی ک ب خودش اجازه دخالت میده وقتی باهاش در حد سلام خدافظ باشی اونم می‌فهمه پاشو جم کنه از زندگیت وقتی نظر میده محترمانه دماغش بسوزونی لال میشه

شما زیاد اهمییت میدی ک ب خودش اجازه دخالت میده وقتی باهاش در حد سلام خدافظ باشی اونم می‌فهمه پاشو جم ...

شما متوجه میشی؟؟؟ چه اهمیتی بدم ؟؟ سلام خداحافظ شروع می‌کنه به زدن که چیه ما چیکارت کردیم فکر کردی کی هستی نفرین کردن و زنگ زدن به خانوادم. 

تورو خدا بگو چطور قطع ارتباطشون کردیمال من که ول کن خانواده ش نیست

والا دیدم همش دارم بخاطر ی زنیکه ابلح حرص مبخورم که شوهرم رفته دنبالش شوهرم مبخاد ببردش فللن جا شوهرم شده نوکر حواهرش

ی بار دوبارم نبود

بعد اگ درمقابل واسمون خوب بودن اشکالی نداشت ولی ی روز باردار لودم خون ریزی کمی داشتم زنگ زدم شوهرم ج نمیداد اداره بود(ت این خراب شده هم فقط خانواده اونو داشتم ن دوستی ن فامیلی ت هیچی)خلاصه زنگیدم ب خاهرش 

اونم ب هزار و یک بهونه ار دکتر رفتن منصرفم کرد که اره خوب میشی چیزی نیست!!! حروم زاده باعث سقط بچم شد شاید همون بحطه میرفتم دکتر بچم میموند…

خلاصه نشستم با شوهرم طی کزدم گفتم من حوصله حرص خوردن بخاطر ادمای غریبه ندارم یا من انتخاب کن یا طلاق میگیرم

مهریه هم نداشتم ک بخادازش بترسه و کلب پول از من خرج شد واسه ایت زندگی

بنی شوهرم حتی ضرر واسه پول عقدنامه هم نمیکرد

خلاصه منو انتخاب کرد  البته این وسط پول هم بی کفایت نیستااا میدونه بامن ب هرچیزی میرسع ولی با خانوادش تاابد محتاج میمونخ

باباش ی خونه هم تذاره بمیره بهش ارث برسه

شوهرمم بلاخره ادمه ت این جامعس و عقل دارع 🤣

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792