چند روز پیش با مامان رفته بودیم بازار بزرگ. تو مسیر یه آقای کارگر رو دیدیم که بار جابجا می کنن(اصطلاحا تو بازار بهشون میگن حمال= حمل کننده) نمیدونم بنده خدا چکار کرده بودم که دو نفر که به قیافشون میخورد کارفرما باشند چپ و راست میزدن تو گوش و سر این بنده خدا ایشونم هیچی نمیگفت
خواستم اعتراض کنم مامان اجازه ندادن
بعدش مامان گفتن حالا این طفلک شبم که میره خونه باید از زنش حرف بشنوه
قدر مردای زحمتکش رو بدونید واقعا گناه دارن
مگه قرون وسطا بود داشت کتک میخورد😐
یاد بازار برده فرو ش ها افتادم
چه ادمای بی شخصیتی بودن حتی اگر کارفرما هم باشن حق اینکارو ندارن
اینجوریش هست . یه جور دیگه هم هست که هر چی حرف و عقده از کارفرما توی دلش جمع شده شب میبره سر خانوادش خالی میکنه متاسفانه.
اون دو نفر چقد بی شرف بودن
واقعیت این که تو خیابون یا محل کار یا بالادستی یا مشتری یا مسافر هر کسی به ما حرفی میزنه نمیتونیم این بریم خونه عنوان کنیم بگیم آره یکی زد تو سرمون حالا حق داشت یا نداشت
این باید تو خودمون بریزیم
این یکم سخته
چقدر اون دونفر بی شعور بودن ایشالله خدا جای سر بزنه به کمرشون🥲🥲🥲چقدر دلم میسوزه واسه اینطور ادما
مادرتون که سناریویی ساخته
قاعدتا این مرد بی عرضه اس ک اجازه کتک میده ولو به کارفرماش
خدایا 😔 خودت همچی رو دست کن
اگه بخوایی ..برات کاری نداره
زندگی رو زیرو رو کنی
اخر و عاقبت همه خیر باشه🤲💔
وا کارفرما یا غیر اون حق چنین کاری رو ندارم
اگه بره شکایت کنه پوستشون میکنن
خدا لعنتشون کنه
خدا ی کار خوب نصیبش کنه
هم مرد هم زن جفتشون باید قدر همو بدونن
چون جفتشون برای زندگی تلاش میکنن
