2777
2789
عنوان

از فکروخیال دخترخاله شوهرم پلک روهم نزاشتم

| مشاهده متن کامل بحث + 126900 بازدید | 968 پست

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

میدونی بیشتر از این دخترخاله از چی حرصم گرفت؟

از ریلکس بودنت

چه خوش و خرمی

یکم بفکر زندگیت باش

متوجه نیستی داره از خودتو زندگیت سواستفاده میشه؟

حتما باید روزیو ببینی که زندگیتو گرفته اونی که باید بره خودتی؟؟

جلو ضرر و هر موقع بگیری منفعته

فقط 14 هفته و 5 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

🧿🪻

اگه همسرتون کاری نکرد ،شما خودت یه فکری کن،،بلاخره تا کی میتونه اونجا بمونه،،باید فکری برای مستقل شد ...

اره عزیزم همینکارو میکنم گفتم شوهرم بهش بهتره نگفتم خودم میگم بهش

همونطور که همسایه براتون حرف درآورده حتما تو فامیل هم همین حرفا پیچیده یه مدت دیگه چشمتو باز میکنی که واقعا همه باور کردن شوهرت اونو گرفته یا برادراش میان به شوهرت میگن پشت خواهرمون حرف در اومده باید باش ازدواج کنی 

بهتره تا به اون مرحله که زیاد هم دور نیست نرسیدی تموم کنی قضیه رو 

 اینجا ایران است رو برای تحقیر به کار نبرید💔هیچ چیز خطرناکتر از این نیست که جامعه‌ای بسازیم که در آن بیشتر مردم حس کنند که هیچ سهمی در آن ندارند. مردمی که حس می‌کنند سهمی در جامعه دارند از آن جامعه محافظت می‌کنند، ولی اگر چنین احساسی نداشته باشند، ناخودآگاه می‌خواهند که آن جامعه را نابود کنند.- مارتین لوترکینگ
اره بهش حق میدم ناراحت و نگران زندگیش باشه ما هم بودیم همینجور میشدیم شاید ولی نباید قضاوت کرد و تهم ...

منم میخام محترمانه ردش کنم ک غرور اون له نشه خودمم عذاب وجدان نگیرم به شوهرم گفتم باهاش حرف بزنه ردش کنه بره من خودم اعصابم ضعیفه قرص آرامبخش میخورم تواین دوماه کلی حرص خوردم بهداشتش ضعیفه الانم ک حرف دروهمسایه

نمی‌دونم چکار کردی ولی کاش صبر نمی‌کردی شوهرت بیاد

شوهرت شاید از سر دلسوزی براش خونه بگیره و اتفاقات بعد

خودت محترمانه بهش بگو تا حالا ازت پذیرایی کردم یه امروز و فردا که نیست لطفا تا ظهر از اینجا برو خودت یه فکری بکن

وگرنه خودت باید 

همه این حرفا رو بزار کنار،کاری که میگم بکن

اول خانمی و تعارف کردن و بزار کنار کاملا برو رو مخش

مثلا وسایل آرایشی و شخصیشو بردار یجوری خرابش کن

ازش پول بگیر برو برا خونه خرید کن دیگه بهش برنگردون

همش بهش دستور بده،مثلا بگو خواهر برام آب بیار،شام لپز،ناهار بپز

بزار احساس کنه کلفتشی همه جوره برو رو مخش کاملا رژه برو 

خودش خسته میشه ول میکنه میره

منم میخام محترمانه ردش کنم ک غرور اون له نشه خودمم عذاب وجدان نگیرم به شوهرم گفتم باهاش حرف بزنه ردش ...

نزار شوهرت باهاش حرف بزنه تو که میدونی گریه می‌کنه مردا عاشق تامین کردن هستن خودتتتتتتتتتتت حلش کن 

یه هزارم درصد به حرف همسایه فکر کنی میفهمی که باید خودت یه حرکتی بزنی شجاع باش. 

رفت بیرون واسه هر چیزی وسایلمو بذار پشت در در خونه اتو قفل کن بگو رفتم خونه مادرم خوشم نمیاد خودم نی ...

اره خودمم چند پست بالاتر گفتم چمدوناشو میزارم خونه مادرشوهرم بابچهام میرم شهرستان 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792