خیلی دلتنگشم و خیلی ذهنم درگیر مخصوصا شبا همش میگم یعنی اونجا چیکار میکنه یعنی درداش تموم شده چند روز پیش اومد به خوابم حالش خوب بود یه پرتقال دستش بود داشت میخورد نصفش کرد صدام کرد گفت باید نصفشو تو بخوری هر چی گفتم عمو ممنون واسه خودت اصرار میکرد که باید تو بخوریش اخه اون زمان که زنده بود همیشه هر چی میخورد به منم میداد لطفا یه فاتحه برای پدر و پدربزرگم بفرستید