دیروز و امروز هرچی منتظر تبریک روز زن بودم خبری ازش نشد اولین سالی بود که روز زن تو زندگیش بودم
خلاصه ساعت 12 بهم زنگ زد گفت روزت مبارک
بعدم سریع قطع کرد
حس کردم احتمالا امشب بخواد با دوستاش بره باغ و حسابی حالم گرفته شد
رفت باغ؟
خلاصه یک ساعت بعد بهم زنگ زد صداش خیلی گرفته بود گفت سر حساب کتاب های امروز اعصابش بهم ریخته و دعواش شده
بیشترشون همینن نگران نباش
مهم خودتی گلم اصلا خودتوناراحت نکن چون دنیاارزش ناراحت شدن رو نداره
دیدم خونشون خیلی سر صداست پرسیدم چرا اینقدر سر صداست
گفت ابحیم اومده
ابجیش بچه اش دوماهشه
گفت اعصاب خیلی بهم ریخته هست مامانم در نمیکنه شبا خسته میام از سر کار خواب راحت ندارم همش این بچه گریه میکنه
بعدم قطع کرد و گفت بعدا تماس میگیرم
منم با اینکه واقعا ناراحت بودم بهش این پیام دادم
جواب پیامش چیز خاصی نیست ولی من و خیلی خوشحال کرد
قلبم اکلیلی شد
الهی خوشبخت ترین بشی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
38 ثانیه پیش
39 ثانیه پیش
39 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز