نه واقعا تو چشم نیستم
از وقتی که یادمه اینجوری بودم تا حالا نشده کاری رو به راحتی انجام بدم همش گره پشت گره
تو ازدواجمم خیلی گره میوفته
خیلی هم دعا میکنم اهل نماز وقرآن و روزه هم هستم گاهی وقتا هم نماز شب میخونم اهل غیبت کردن هم نیستم همیشه برا دیگران دعای خیر میکنم
همه کسانی که در حقم بدی میکنن رو برا رضای خدا میبخشم
که شاید منم مورد نظر لطف خدا قرار بگیرم ولی هر روز بدتر از دیروز گاهی فکر میکنم شاید واقعا مسیرم غلطه که اینقدر بدبیاری میارم نمیدونم والا دیگه از همه چی خسته شدم
آره عزیزم اشتباه تایپ شده بود
من خوب شدم تقریبا سه ساله.. بخاطر دردای جسمانی شدید بعدش دکتر رفتم و خونه مون هم جا به جا شد قرآن هم میخوندم و کنارم میذاشتم علائمم این بود؛ حس میکردم همسرم کنارم دراز کشیده بغلم کرده یا حتی کتکم میزد گاهی
قبلا بختک رو تجربه کرده بودم این فرق داشت
البته اینم بگم که من از رابطه ج ،خیلی بدم میاد.ولی همیشه خیلی سعی کردم بخاطر خوشحالی همسرم این کارو انجام بدم.نهابت هفته ای دوبار .دیگه بیشتر نمیتونم.چون واقعا بیزارم از اینکار.دکتر بهم گفت بخاطر داروهایی که مصرف می‌کنی هست
