مانتوم تو حیاط پشت خونه پدرشوهرم بود فقطم جاریم اونجا بود
رفتم اوردم با بولیز دامن برگشتم خونه خودم بعد چند روز مانتوم دراوردم از ساک که بپوشم دیدم پایینشو سوزونده هیچ وقت دلیل منطقی برا این کارش پیدا نکردم 🤔
یه‌بار آخرشب بود چشمام را بسته بودم یه آقایی دقیقا روبه روم خیلی نزدیک اسمم را صدا زد فکر کردم داداشمه ولی داداشم داخل اتاق خواب بود
چرا دیگه پدر ارمان با پسرش همکاری کرده باهاش جسد وتیکه تیکه کرده انداختن توسطلهای اطراف شهر خودشون توفیلم اینو میگفتن وقتی رفت ملاقات پسرش توزندان بهش گفت اعتراف نکن میخوای منو هم گرفتار کنی میخوای چی بگی میخوای بگی که من برگشتم خونه جسد تیکه تیکه کردم هااا هیچی نگو خودم نجاتت میدم ندیدی وقتی بردنش اعدام پشت درمیگفت اعتراف کن حقیقت بگو منظورش بگو که من کمکت کردم
عزیزم میتونی منم راهنمایی کنی؟ من شنبه بعد از سرکار تو کیفم کلید پیدا کردم که مطمئنم مال من نیست و احساس کردم احتمالا برام دعا یا چیزی گرفتن. کلید رو چه کارش کنم و نمیدونم چه کار کنم اصلا برلی چی هست
من اتفاقات عجیب زیاد داشتم . یکیش یه شب که ۱۰ سالم بود و تو خونمون تنها بودم تو خواب و بیداری کل بدنم فلج شد یک پیر زن از در اومد تو تا الان یادمه روی صورتش خال کوبی ستاره بود و معلوم میکرد جادوگره بعدم اومد روی من انگار میخواست چیزی از درونم بکشه بیرون من خیلی تقلا کردم حس کردم داره جونمو میکشه بزور و بدبختی صلوات فرستادم یهو غیب شد
یه کاسه آب پر کن کلید رو بزار توش : بهش یک بار سوره ی بقره ؛؛؛ و بعدش یک بار آیات ۶۰ قاف بخون " ۲۰ دقیقه ای تموم میشه " = فقط کاسه نزدیک دهان باشه تا نفس بهش بخوره ( روی آب تکون بخوره مثل وقتی که نسیم می وزه )
بعدش اون کاسه رو ببر آب و همراه کلید بریز تو پارک ؛ تو سینک نریز بره تو فاضلاب چون آب قرآنیه
فردا انجام بده ( در غیر اینصورت باید بمونه بعد از ایام قمر در عقرب )
