این قسمت از شعر معنی و نقدش رو هیچ جا کامل ننوشته ولی برداشت خودم همیشه این بوده:
یعنی من روزگاری دخترک معصومی بودم پسرانی بودن که عاشق من بودن هرچند من اونها رو نمیشناختم ولی یادمه گردن های باریک و موهای درهم داشتن
حالا به تبسم های معصوم من فکر میکنند که من را باد با خود برد یعنی اون دختر معصوم الان نیست
یعنی در واقع دخترک هنوز هست ولی دیگه معصوم نیست..
حالا چیز دیگه ای که هست اینه که اولش میگه کوچه ای هست یعنی اون کوچه هنوز باقی مانده یعنی همون دخترک معصومی که تو اون کوچه بود هنوز هم وجود داره