خواستم بگم آدما تا در شرایطش قرار نگیرن قابل شناخت نیستن حتی خود ما
آدم در نبود قدرت یا ثروت یا...، تو زندگیش فکرهای احساسی و قهرمانانه و فلسفی زیادی با خودش میکنه اما در شرایطش قرار بگیره میفهمه اینجور نیست
مثلا الان به اکثر آدما بگی چند میلیون دلار پول داری چکار میکنی مطمئنن میگه مقدار زیادی کمک میکنم به فقیر و فقرا بعد مقداری میدم برای خانواده ام و عزیزانم و باقیش یک زندگی ساده و خوب راحت برای خودم برمیدارم و واقعا هم همین فکر تو سرش هست.
بعد میگن من پول برام مهم نیست آسایش و رفاه و خوشبختی خودم و عزیزانم اهمیت بیشتری داره
اما اکثراً همون آدما وقتی چند میلیون دلار پول داشته باشن و واقعاً در شرایطش قرار بگیرن و دیگه فقط فکر و خیال نباشه تازه خودشان میبینن نه اینجور نیست
حتی شاید به خانواده و عزیزانش کمک نکنه
این مورد در باب سیاست و قدرت چه از ریس اداره گرفته تا نماینده مجلس و افراد سیاسی اینا هم صدق میکنه
طرف قبلش آدم بشدت پاک، روراست، دل پاک
با قصد و نیت درست برای مسولیت تلاش میکنه
حتی وعدههای که میگن واقعا از ته دل میگن
اما اکثرا وقتی در شرایطش قرار میگیرن عوض میشن
قبلش اینجور نبودن بعدش اینجور میشن
بقول یک روانشناس اکثرا آدما قبلش خوبن تا در شرایطش قرار میگیرن .
«خلاصه میگم در مورد همه امون آدم تا مزه چیزیو نچشه نمیتونه خودشو بشناسه »
شاید آدمای که قضاوت میکنیم اگر خودمان در شرایطشان بودیم صد برابر بدتر بودیم.
مثلا میگم چند سال پیش یکی از اطرافیان خودم. یک زن از فامیل من از شوهرش جدا شد و بعد مدتی با یک پیرمرد پولدار میلیاردر ازدواج کرد و رفتن از این شهر (بعد معلوم شد اینا از قبل نقشه داشتن که از شوهرش جدا بشه تا این پیرمرد بگیرتش)
یک دختر تو فامیل بود میگفت مگه آدم چقدر بی ارزش باشه و برای خودش احترام قائل نباشه که خودشو بفروشه
من تمام دنیا هم بهم میدادن اینکارو نمیکردم مگه چقدر عمر میکنیم یا پول چه ارزشی داره...، خلاصه این حرفها
همون دختر بخاطر اینکه مهاجرت کنه از ایران بره نامزد عقدیش که پسره اندازه تموم دنیا دختره را دوست داشت (قبلا راجبش چندبار تاپیک زدم) رها کرد حتی پول از نامزدش بالا کشید بعد با دوست پسرش فرار کردن از ایران رفتن.
خلاصه میگم آدم باید تو شرایطش باشه
هیچ وقت از خودمان مطمئن نباشیم
بیشتر آدمای میلغزن که از خودشان اطمینان کامل دارن و هیچ جوره قبول ندارن که قراره بلغزن