هیچوقت حسشو نفهمیدم که مادربزرگ داشتن چ شکلیه همیشه حسرتشو میخورم چون وقتی هنوز به دنیا نیومدم هردوشون از دست دادم خیلی کم طعم پدربزرگ داشتنو چشیدم اما همیشه در حسرت مادربزرگ داشتن موندم🥲
مادربزرگهام خوب بودند. خدا هر چهارتاشون رو رحمت کنه
دخترکی شاد در من میزیست...که چونان شاپرک، به اینسو و آنسو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بالهایش ریخت... پَرپَر شد...
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
من داشتم و دارم هر دو بدرد نخورن و دوستم نداشتن همش فتنه اندازن
یادت باشه تو این دنیا هیچ چیزی از هیچ کسی بعید نیست... اگر مادر شدی یادت نره اول تو باید شاد و قوی باشی تا بتونی شاد بزرگش کنی یک بچه از همون روز تولدش نگاهش به خنده های مادرشه نه رنگی بودن اتاقش... شوهر خدا نیست نون شبت گرو اون نیست پس از سر ناچاری کنارش نمون اگر حرمت گزار نیست .
واسه من مادر بزرگ و پدر بزرگ مادریم تموم زندگیمن اندازه پدر مادرم دوسشون دارم و حتی بیشتر بهشون وابسته با اینکه متاهلم حتما باید هفته ای یبار شد ببینمشون .واقعا واقعا هیچ کلمه ای پیدا نمیکنم که بتونم محبتشون و توصیف کنم فقط میتونم بگم انقدر قلب بزرگ و پر مهری دارن که حد نداره .به مادربزرگم میگم مادرجون واسم هم رفیقه هم مادری کرد هم پدری کرد هم همدم بود هم غم خواره یعنی تکیه گاه منه .فکر کردن به اینکه یه روز نباشن و نداشته باشمشون من دیوونه میکنه