2777
2789
عنوان

زنداییم داییمو انداخته بیرون😬

| مشاهده متن کامل بحث + 994 بازدید | 32 پست

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

حالا واسه چی دار و ندارشو زده به نام اون عفریته داییت از هر نظر عقل نداره طفلک

چون یبار مهریه رو اجرا گذاششته بود میخواست جدا شه خر شد زد به اسمش

لایک نکن خواهر منننن  
زنداییم و دختردایییهام خیلی موفقن الان زنداییم ازدواج کرده همسرش خیلی اقای خوب و با شخصیتهدخترشم ۱۳ ...

چرا نمیگی زندایی سابق؟!😐

غلطهای املایی شما، خواه ناخواه شخصیت شما رو در نظر دیگران تنزل میده. شمایی که اکثرتون تحصیلات دانشگاهی دارید واقعا خجالت‌آوره این حجم از غلط املایی!!!! باسوادانِ بی سواد! (لازم به ذکره که منظور من غلط تایپی نیست، اشتباه تایپی ممکنه برای هرکسی پیش بیاد)

این خانمای لعنتی با این کاراشون باعث میشن بقیه آقایون به خانمای مظلومو بدبختشون اعتماد نکن و در بیشتر مواقع نخوان چیزی رو به اسم خانوماشون کنن 🤦

یه بار تو یه مجلسی یه گوشه نشسته بودم و حوصلم سررفته بود یه خانم انرژی مثبتی  اومد پیشم و بدون مقدمه بهم گفت چه دختر خوشگلی چه صورت قشنگی و رفت اون جمله یه حس مثبت و رنگی رنگی بهم القا کرد که توطول بیست سال زندگیم تاحالا نچشیده بودمش و هنوزم وقتی بهش فکر میکنم قلبم اکلیلی میشه وهمون چند تا کلمه معمولی منو اون شب تبدیل کرد به یه دختر پرانرژی و شاد.از اون شب به بعد تصمیم گرفتم منم همین حس مثبتو به اطرافیانم بدم و خجالت و تکبرو بزارم کنار و هرکسی که در نظرم یه نکته مثبت داشته باشه بهش یادآوری کنم و بگم که چقدر خاصش کرده شاید تونستم منم همین حس نابو بهش بدم😍❤️
زنداییم و دختردایییهام خیلی موفقن الان زنداییم ازدواج کرده همسرش خیلی اقای خوب و با شخصیتهدخترشم ۱۳ ...

خدا نجاتشون داده میگن توی هر شری یک خیری هست 

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792