2777
2789

موقعی ک پسرم به دنیا اومد اومد ی شب پیشم وایستاد بعد تا دو سه روز هم میومد بهم سر میزد، الان عمل کرده کلیش سنگ داشت، پریشب خونه مادرشوهرم بودن واسه شب یلدا، بعد من با مادرشوهرم قهرم و طبقه بالاشون میشینیم ما نرفتیم خونشون، موقع خدافظی خواهرشوهرم شوهرمو صدا زد که بیا میخام برم بیمارستان خدافظی اینا بعد من دیدم فقط داداششو صدا زد حقیقتا میخاستم برم ولی نرفتم مادر شوهرم به شوهرم گفته زنت نیومد خداحافظی کنه ازش و کلی چرت و پرت پشت سرم گفته بعد دیروز عمل کرده دیشب میخاستم برم بیمارستان پیشش بمونم که گفت زن عموش رفته جاش حالا امروز زنگ زدم ک اگ مرخص نمیشه من امشب برم گوشی و داد به زن عموش ک نه خواهرشوهرش میاد وایمیسته فردا هم مرخص میشه خلاصه هر چی اسرار ک میخام بیام قیافه گرفتن حالا من موندم اگ بیاد خونه مادرشوهرم من چیکار کنم، بدجور هم با مادرشوهرم دعوایی هستیم منو فحش خاهرمادر داد نمیخام حتی ببینمش حالا اگ خودش هم بره پیش دخترش دیگه بدتر الان موندم چیکار کنم😐😐باز میترسم بگن نیومد دیدنش و فلان چیکار کنم بنظرتون 

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

خب برو بیمارستان عیادت

میخاستم برم پیشش شب بمونم به خاهرشوهرم گفتم میام پیشب گفت باشه ولی امروز گوشی و داده زن عموش ک نمیخاد بیاد و فلان تایم ملاقات هم گذشته بود من گفتم من ک میرم پیشش دیگه باز ملاقات چی برم حالا فردا ظهر مرخص میشه

باید میرفتی بیمارستان یک چی میشد دیگه ! حداقل دیدنش بود دیگه دست پر هم میرفتی که چشمشو میگرفت 

تفنگ نقره کوبم را فروختم             برای یار قبای ترمه دوختم        قبای ترمه ام را پس فرستاد           تفنگ نقره کوبم، داد و بیداد😭😭😭😭
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792