2777
2789
عنوان

انتقام من از شوهرم دیشب

631 بازدید | 16 پست

چن روز ماموریت بود دلم براش پر میکشید اونم بقول خودش دلش برا من پر میکشید 

حدود ساعت یازده رسید خونه من دیدم این از پارک ماشینش تا بیاد خونه طول کشید نگو رفته پیش خواهر برادراش تو یه ساختمونیم 

نیم ساعت پیششون بود شایدم چهل دقیقه 

ناراحت شدم راستش من اینقدد بیتابش بودم 

اول خاستم پیام بدم چرا دیر کردی بعد گفتم نههه نیفهمه بیتابش  بودم خودمو زدم به خواب 

اونم اومد خونه و بیدارم کرد منم سوری بیدار شدم گفتم عشقم رسیدی من طهر نخابیدم نمیتونم چشامو باز کنم باز خودمو زدم به خواب 

تااا بیس دقیقه هر  کاری کرد بیدار نشدم 

امروز صبح ناراحت بود میگف تو اگه واقعا بیقرار من بودی دیشب خوابت نمیبرد منم گفتم خب تو دیر کردی 😎

بهتر بود به روش میاوردی😅

خانمهای متاهل و مادران پسرهای جوان از زیبایی ، کمالات ، اشپزی و ......هیچ زنی جلوی همسر و پسرتون تعریف نکنین به خصوص خانمهای متاهل همسر شما جذب تعریف جنس مخالف می شوند و ضررش توی زندکی خودتون هست ....مادران هم تعریف نکنین چون پسرتان از همان ابتدا حس ازاد بودن راجع به این مسئلع پیدا می کنن .....با تشکر از شما عزیزان🌻🌻🌻

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

آقایون تو این چیزا مثل خانوما نیستن که بفهمن شما خودت رو زدی به خواب باید بهشون کلامی بگین از اینکارت بدم میاد رفتی پیش خواهر و برادر هات من منتظر موندم اما دیر اومدی خونه 


❤️روزگاری هم اگر دیوانه ات بودم گذشت❤️

شاید خواهر برادرش دم در دیدنش ومجبور شده بره داخل چند دقیقه بمونه

چرا سر این‌چیزها زندگی سرد شه 

مستقیم میگفتی دیدم پارک کردی  نیومدی خوابیدم، آقایون غیر مستقیم متوجه نمیشن 

باید بگی بهش 

از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوه‌های زیبای جسم و زنانگی‌اش.(امام موسی صدر)                                                                            
نمیخاستم بفهمه کلا منتظرش بودم حس کردم پررو میشن

اتفاقا باید نشون میدادی که زشتی کارش رو بفهمه میگفتی بعد از این همه که منتظرت بودم دیدم اول رفتی سراغ خانوادت فهمیدم که چقدر بی تاب اونها بودی برای همین خوابیدم که راحت باشی و از دلتنگی اونها در بیای

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792