یادم نمیاد آخرین باری رو که کسی تشویقم کرده ، ذوق داده ، انگیزه بهم داده ،میدونمم این شکلی به زندگی نباید نگاه کرد
ولی خب... دور و برم رو که نگاه میکنم میبینم واقعا بود و نبودم به حال کسی فرق نمیکنه
مادر پدرم مشغول زندگی خوشون ، خانواده خودشون ، کار خودشون و واقعا غبطه میخورم که این وسط عقب موندم و اونها هم زندگی خودشون دارن
و اینم منم اگه بخوام نبازم و مضحکه عام و خاص نشم باید خوب زندگی کنم
منم که همینطوری روزام میگذرن و هیچی به هیچی نه دلیلی پیدا میکنم برا ادامه دادن نه چیزی رو تو زندگیم دوست دارم برسم بهش ، اون هایی رو هم که فکرم دارم انقدر دوره که بدتر حالم بد میشه
یه دلیل برای بودنم میخوام برای خودم ، هفته پیش کاری کردم که واقعا جلب توجه آور بود ولی هیچ واکنشی هیچی برام نداشت
یه حالت برزخی این زندگی داره