عمم تقریبا یک هفته که فوت کرد اما وقتی رفتم سردخانه دیدنش کلی داشتم گریه میکردم و حالم خوب نبود وقتی پارچه رو از صورتش دادم کنار که ببینمش و براش دعا خوندم کارم که تموم شد اومدم پارچه رو بزارم روی صورتش دیدم چشماش کمی لرزید اما توجهی نکردم و فکر خیالاتی شدم برای شماهم پیش اومده