2777
2789

امروز امتحان دینی داشتیم یازدهم...

۳روز  تموم براش خوندم خیلی اذیت شدم😭😭درسته حفظیاتم خوب نیست ولی خیلی خوندمش از اول سال معلم دینی نداشتیم مجبور شدم تو ۳ روز جمعش کنم خیلی خراب کردم امروز 

قشنگ برگه که اومد جلوم انگار همه چیزو فراموش کرده بودم

😭😭😭نمیدونم چیکار کنم پسفردا امتحان عربی دارم ۴تا درس یه درس نخونده دارم دست و دلم نمیره به خوندن

😭😭😭من نمیدونم قراره چجوری امتحان نهایی بدم منی که هدفم پزشکیه🥲ساعت ۹ امتحانم تموم شد لا دوستام رفتیم اونور شهر برا مامانامون کادو خریدیم اونم پیاده واقعا کوفته شدم

🥲فقط میدونم باید نمره خوب بیارم باید بیشتر تلاش کنم

🥲چقدر صدای خدا زدم چقدرررر ینی فقط من بندش نبودم؟من که تلاشمو کردم که...

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

خوب عزیزم وقتی یه کتاب که باید از اول سال میخوندی سه روزه خوندی 

معلومه خراب میکنی 

چون هنوز متن کتاب ملکه ذهنت نشده بوده 

عربی هم فقط یه درس نخونده داری پس امروز اختصاص بده به همون درس 


به خودم آمدم انگار تویی در من بود    این حس کمی بیشتر از دوست داشتن بود. 

مگه تحربی پیام داره

نههه😭

کاربری دست دو نفر شایدم سه نفر هرچی دلمون بخاد میزنیم هرچی دلمون  بخاد میگیم مفهوم شد؟ بخونین قشنگه✨امروز هم به یادِ دورانِ اولِ آشنایی مان فنجان قهوه ام را کنار پنجره آوردم و بر روی صندلی چوبیِ قدیمی روی بالکن نشستم و چشمانم خیره به کوچه بود تا باز هم از کنارِ قلبم گذر کنی و من از ابتدا تا انتها با لبخندی از سرِ عشق بدرقه ات کنم! توهم مرا ببینی و خنده هایمان باهم تلاقی کند برایت دست تکان دهم و توهم دست به سینه چشمکی روانه قلبم کنی)) امروز ساعت ها منتظرت نشستم. تمام خاطره هایمان را چندین بار دوره کردم، گاهی خندیدم و گاهی اشک ریختم، نگرانت شدم، بسیار دیر کرده بودی. اما بازهم به انتظار نشستم. نشستم اما نیامدی که نیامدی... داستانم آنجایی تلخترشد که یادم آمد دیگر همسایه مان نیستی؛ رفتی و هیچ گاه قرار نیست باز گردی! یادم آمد دیگر آنکه باید از کوچه دیگری گذر کند منم، نه تو! قرارمان به باغی سبز تغییر کرده بود. نگاهم به قهوه تلخی که سرد شده بود خیره ماند تا اینکه آسمان برای دلتنگی ما گریه اش گرفت. قرارمان به اندازه کافی دیر شده بود پالتویم رابه تن کردمو چترم را برداشتم کتونی های سفید رنگم را پوشیدم به سوی تو به راه افتادم. تنها قدم زدن زیرِ بارانِ پاییزی بسیار غم انگیز است اما، راهی که آخرش رسیدن به تو باشد را باجان می پیمایم! راستی تو درزیرِ تلی از خاک بوی باران را میشنوی؟ به تو میرسم و خاکت را با تمامِ جان بغل میگیرم و چشمانم به قاب عکست خیره میماند♡چشمانم همزادِ باران میشود و لب به شکوه و گلایه میگشایم)) شاید تقدیرِ میخواست که ما اینگونه کنارِ هم باشیم: تو در سردی خاک و من در این جهانِ سرد غریب و دلتنگ نگهبان خاطره هایمان باشم آری عشق زیبا میکُشد جانِ آدمی را... ــ💔

عزیزم بهت توصیه میکنم کلاس تقویت حافظه و تند خوانی بری یه جای معتبر 

خیلی خیلی به کار میاد و باعث یادگیری عمیق و سریع میشه 

درس خوندن فقط حفظ کردن و بالا پایین کردن کتاب نیست.. کلی روش جدید اومده برای یادگیری درست و اصولی 

موفق باشی عزیزم

کتاب نمونه سوال بگیر

بست از بهمن آبادی کتاب خوبیه 


تو را آنگونه می خواهم که شاهی سرزمینش را*شبیه مومنی دل کنده از دنیا که دینش را❤️ یه آذر ماهی جیگر 🫠😜مشاوره میدم به بچه های تجربی برای کنکور خواستید تگم کنید 🌟🌟مطمئنا حاضر جواب تر از من پیدا نمیشه جایی برای حاضر جوابی موندید بیاید بگم چی بگید 😆

خوب عزیزم وقتی یه کتاب که باید از اول سال میخوندی سه روزه خوندی معلومه خراب میکنی چون هنوز متن کتاب ...

باشه🥲دلم میسوزه برا خودم 

باید یکاری کنم از خوابم بزنم یا هرچی 

۶ ساعت میخوابم باید کمترش کنم

بایددد موفق شم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

یه نمه تفکر

akhtar70 | 20 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز