یآدم میاد درد شدید داشتم دردی که تاحالا با همه بلاهایی که سرم اومده بود تجربه نکرده بودم
هیچ کلمه ای نمیتونه اون دردمو توصیف کنه
با اینکه با تموم وجود میخاستم بمیرم ولی ی حسی درونم بود که به خدا التماس میکرد که زنده بمونم و اون درد تموم شه اینقدر پشیمونم که حد نداره
اون دردو هیچ وقت فراموش نمیکنم و هر وقت برام یاد آوری میشه از حالت عادی زندگی خارج میشم و دچار توهم و جنون میشم