دیشب دیدم رو فرشی خیسه خیسه متوجه شدم شلنگ اب لباسشویی خراب شده اب ازش اومده بیرون کشیدیمش جلو شیرشو بستیم امروز مامانم اومده سراغش هر کاری کرد درست نشد هی بش میگم ولش کن میگه چیکار کنم تو این وضعیت بی پولی یکی بیاد درستش کنه ۱ تومن میگیره میگم خب وقتی بلد نیستی ولش کن برداشته به اون سر شلنگم ور رفته اون قسمتم ک به خود لباسشویی وصله زده شکسته وایساده غر زدن به خدا ک من بی کسمو تو این بدبختیو بی کسی خالا کی بیاد اینو درست کنه میگم اخه چرا بهش ور میری وقتی بلد نیستی ک خراب تر بشه اومدم نشستم تو اتاق بلند بلند میگه چکار کنم از دست تو ک هی منو چشمو رو میکنی هی پوزتو کج میکنی کاش سرطان میگرفتم میمردم نمیدونم چی دیگه وااقعا خستم از دست مامانم همینجور نشسته میگه ما کسیو نداریم ما بدبختیم خب به جهنم ک بی کسیم چکار کنیم حالا😭