یادم افتاد از شب یلدا و ابرو ریزی جاری 😂
مادرشوهرم شام دعوت کرده بود سر شام قیافه جاریم و نگاش به من جوری بود انگار بچه ک اسباب جدید گرفته داره نشون میده
فرداش به گوشم رسید همون شب یلدا دعوا راه انداخته شوهرش بره براش لباس بخره، و برادر شوهرم پشت سر زنش گفته ک فلانی میگه از شکمم میزنم ولی لباس بخر برام
😑
اصلا نمیتونم درک کنم اصلاااا