خیلیا میگن فقط تا ۵ یا ۶ سالگی دنیا قشنگ بود اما من میگم نیست
از وقتی حافظم یاریم میکنه گریه های مادرم می دیدم
مرگ عزیزام می دیدم
گریه می دیدم
گریه می کردم
مریض بودم
مادرم عصبی بود همیشه و زحمت میکشید
یادمه ۳.۵ سالم بود یه پیراهن آستین کوتاه با یه شلوارک تنم بود چون دختر بودم بهم چشم غره رفتن روم داد کشیدن که چرا این لباس میپوشی و منم با گریه فرار کردم داخل خونه
بعد ازون تا الان که ۲۰ سالمه به خودم حق ندادم مثل یه دختر عادی لباس بپوشم تاحالا لاک نزدم حتی کرم ضدآفتاب هم نزدم
۵سالم بود مامانم مدام تو گوشم میخوند اگه بچه نداشتم خودمو بارها میکشتم
۶ سالم بود فرق زن و مرد رو به درستی تشخیص نمیدادم که....حتی نمی تونم تو کامنت بگم دردناکه...
همیشه دلم میخواست جای دخترای یکی از عموهام باشم چون مثل دخترای دیگه عادی زندگی میکردن
بشدت مردگریزم
بیست سالمه تا الان چند بار خودکشی کردم چون از زندگی خستم. کنکور نابودم کرد بیمارم کرد گاهی میگم کاش تو آزمون رتبه برتر نمی بودم تا انقد از عقب موندنم از کنکور بخاطر،بیماری عذاب نمیکشیدم.
خانوادم میتونن بفرستنم خارج درس بخونم اما چون دخترم نمیفرستن.
اشتباه نکنید زندگی نه تنها قشنگ نیست بلکه خیلی کریحه
دردناکه غیر قابل تحمله بیرحمه
اینو منی میگم که حافظم بشدت قوییه و روانپزشکای زیادی تایید کردن . حتی تا ۳سالگیم یادمه
تف به زندگی که با من نساخت البته با هیشکی نمیسازه
فقط منتظرم بمیرم و اگه خدارو دیدم بپرسم چرا؟؟چرا زن به وجود اومد؟ چرا تو این کشور بابا برای نان جان داد؟
چرا؟؟
خدایا دیگه از کشتن خودم ناامید شدم چون بهم ثابت کردی تا تو نخوای نمی میرم اما بالاخره که میمیرم...
خدایا الان جواب نمیدی کاش اون دنیا جواب سوالام رو بگیرم که یه بچه شیش ساله چه گناهی کرده که بهش تعرض بشه؟ چرا جنس زن انقد درعذابه؟ چرا؟ آخه چرا؟
آخ که قلبم به زور میتپه ای کاش نتپه