2777
2789
عنوان

به نظرتون حق داره مادرشوهر

| مشاهده متن کامل بحث + 393 بازدید | 35 پست
نه عزیز همه شو گفتم

خوب کاری کردی . دیگه در حد خودت کمک کردی . اگه چیزی هم گفت بگو شوهرم دیر اومد دیگه چیکار باید می کردم . بزار چند دفعه همینجوری بشه براشون جا بیفته که توقعشونو کم کنن . هر دو طرف در حد معقول باید از هم توقع داشته باشن . بیشتر از اون میشه دردسر . 

خیلی خیلی پرو هستن فقط نوقع کار یاد عروس میوفتن که فقط کار کنمببین ۱۲ سال عروس اینام اینقدر بدی دیدم ...

میفهمم.‌ما پارسال شوهرم ب مادرش گف ک عروسای دیگت هیچ‌کاری نمیکنن زن‌من چون دلش نمیاد پامیشه کمکت میکنه. حالا بگم ما دیر ب دیرم جمع میشیم. خوبیش اینه. اما مادرشوهرم کارا و زحمتای منو با کاری نکرده اونا یکی میکرد یجوری رفتار میکرد ک انگار اونام مقل منن. خلاصه شوهرم گف اینجوری نمیشه . مادرش دیگه خجالت کشید . چون توابن ده ساله ب روش نمیاوردم. چندوقت پیش باز یکی از جاریام جشن تولد بچشو انداخت خونه مادرشونرم ک اون همه کارارو بکنه ، بمن ک‌زنگ‌زد مادرشوهرم ک‌ بیاید گفتم نمیتونیم یهو یجوری شد فهمید چرا اما هیچی نگف چون میدونست حق دارم.‌ شوهرمم فرداش بهش گف اینجوری ما نمیایم دیگه. 

parasoo1989@

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

من خودم کلا عادتم اینطوریه چه خونه مادرم چه مادرشوهرم برم از اول کار میکنم یعنی تا میرم تو انگار خو ...

عزیزم من تک دخترم که خونه بابام دست به سیاه و سفید نزدم 

الانم مامانم نمیذاره خونش کار کنم یا ظرف بشورم همه جوره هم پشتمه و کمک و حمایتم میکنه

با این حال خونه مادرشوهر رفتم از اول کمک کردم منی که اندازه انگشت های دستم خونه بابام ظرف نشستم اونجا عروس بودم پاگشام کردن بلند شدم برا ۵۰ نفر طرف شستم همه شون هم وایستادن تا من بشورم یه تعارف خشک و خالی هم نزدن که نشور... همیشه پای ثابت ظرف شستن بودم ولی یه بار که حالم بد بود و خسته نسستم مادرشوهرم یه داستانی درست کرد که نگوووو پررووو خانمممم..... الانم دیدم که خانم توقع داره من برم کارهای مهمون هاشو بکنم انگار خیلی گرم و مهربون و صمیمی ان با ادم فقط انتظار کار دارن

ببین کار شما هم قشنگه و هم ارزشمند ولی گاهی طرفات آدمای پررو و سواستفاده گری هستن و دلت نمیخواد رو ب ...

دقیقا اون وقت خودشن برعکس هیچ کمکی نمیکنن فقط میخوان عروس براشون کار کنه ابنا بشینن

منم دقیقا مشکلی‌با کار‌کردن ندارم. تمام خانواده ی‌شوهرمم میدونن. اما از‌وقتی دیدم جاریام میشینن من ک ...

انقدر تنبله مادرشوهم یه مهمون داره انقدر ناز داره که نگو یه غدا گذاشته میگه ۴ روز خوابیدم بعدش

عزیزم من تک دخترم که خونه بابام دست به سیاه و سفید نزدم الانم مامانم نمیذاره خونش کار کنم یا ظرف بشو ...

حالا که کاراشون دستت اومده دیگه نکن...وقتی فقط خودت و شوهرت مهمون هستین طبیعیه کمک کنی و ظرفا رو بشوری ولی وقتی تعداد زیاده بشین اگه کس دیگه ای بلند شد شما هم برو کمکش ظرف بشور خودت تنها و اول از همه نرو

و اکنون در برابرت ایستاده ام تا بپرستمت ! ای خدایی که جز خود من نیستی ❤
انقدر تنبله مادرشوهم یه مهمون داره انقدر ناز داره که نگو یه غدا گذاشته میگه ۴ روز خوابیدم بعدش

نه واسه من تنبل نیس خدایی.

اما من دیدم میره خونه جاریم تمیزکاری😑خونه اون یکی بچه داری شوهر داری مهمون داری همممه کار. بعد ب بچه ی‌ من ی‌سر نمییییزد یا تا منو میدید الکی‌ازونا‌تعریف‌میکرد . فکر کن دیکه بعد ده سال بهش کفتم مامان خودتم میدونی اونجوری‌نیستنا ولی خب حالا میدونم جلو من بلاخره منم عروستم اوناام هستن😉😄

اخر‌گف چی‌بگم جارایای عتیقه ای گیرت اومده 

parasoo1989@
میدونم عزیزم نمیگم من خوبم من به این چیزاش فکر نکردم خودم کار کردنو دوس دارم منم خواهرشوهرام هیچ کار ...

همین دیگه مادرشوهرت خوبه مادرشوهر من خیلی اذیتم کرده و پررو و بدجتسه کلی پشت سر من حرف زده بدون اینکه کاری کرده باشم کلا از کاه کوه بسازن تو حاملگی هم بهم رحم نکرد زنگ زد پشت تلفن با من دعوا کرد انقدر حالم بد شد رفتم زیر سرم

اینا باعث شد ازشون فاصله بگیرم بازم خونه شون تعمیر میکنن زنگ زدم بیایین اینجا رو چشمم بهشون رسیدم... روی زیادی دید از فرصت استفاده کرد برا تربیت من

مادرشوهرت زیادی توقع داره تو همین که باهاشون رفت و آمد میکنی و ظرف شستی خیلی خوبه باید قدرتو بدونن

اصلا روابط شون گرم و صمیمی نیست که من اگه باهاشون حرف نزنم اونا اصلا خواهرشوهر بزرگم هم معلوم نیس چه مرگشه اصلا محل نمیده 

خوب کاری کردی . دیگه در حد خودت کمک کردی . اگه چیزی هم گفت بگو شوهرم دیر اومد دیگه چیکار باید می کرد ...

خیلییییی پرروووو و متوقع تشریف دارن

حالا دقت کردم هر جایی میرن خودشون اصلا کمک نمیکنن فقط میشینن

میفهمم.‌ما پارسال شوهرم ب مادرش گف ک عروسای دیگت هیچ‌کاری نمیکنن زن‌من چون دلش نمیاد پامیشه کمکت میک ...

حالا من همه جشن های خودمون و بچه مو خونه مامانم گرفتم و بنده خدا مامانم کلی زحمت کشید و اون همه غذا برای اون همه درست کرد تنهایی اونا اومدن یه نمکدونم جابه جا نکردن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792