من دیروز خیلی استرس داشتم به خاطر یه تماس ساده از مشاور کنکورم🤦♀️ و قهوه و چند تا قرص اعصاب(پرفنازین،فاموتیدین،لیبروسی،آسنترا) باهم خورده بودم بعد مدت ۸ ماه که قطعش کرده بودم(اینا به تجویز دکتر برای افسردگیم میخوردم دو سال که قطعشم کرده بودم خودسر ولی چون خیلی استرس داشتم دوباره خوردم گفتم شاید بهتر شم) ۲۴ ساعتم نخوابیده بودم و به خاطر همینم قهوه خورده بودم که بیدار بمونم تا شبش
حدودای ساعت ۱ و نیم ظهر بود که یه حال بدی بهم دست داد تنگی نفس گرفتم تپش قلب شدید و عضلات سینم تیر میکشید گلوم میسوخت انگار که آب جوش خوردم طوری که حس کردم دارم میمیرم یا سکته میکنم چشمام تار میدید سرم گیج میرفت بدنم میلرزید انقدر ترسیده بودم به مامانم گفتم زنگ بزن اورژانس حالم بده دارم میمیرم 😭😭 ولی دیگه مامانم آرومم کرد درو باز گذاشت یکم نفس عمیق کشیدم هی آب خوردم در حالی که فکم هی می‌خورد بهم نمیتونستم حتی درست حسابی آب بخورم. این حالتم تا تقریبا نیم ساعت ادامه داشت و هی تکرار میشد. حتی نمیتونستم درست حرف بزنم. دیگه با یه دکتر عمومی مشورت کردیم (دوست بابام) و گفت که احتمالا به خاطر تداخل دارویی با قهوه بوده و استرس زیاد که باعث پنیک شده. دیروز که حتی اشتها نداشتم غذا بخورم و به زور یکم خوردم. تا شبشم بدنم سرد بود و فقط سه ساعت عصر خوابیدم سه ساعتم شب حتی نمیتونستم درست بخوابم میترسیدم تو خواب بمیرم. دیگه دیشب با هر بدبختی ای بود گذشت تا امروز که ساعت ۷ صبح پاشدم، اولش تا ساعت ۸ اینا حالم خوب بود انگار برگشته بودم به حالت عادیم، ولی بعدش باز دوباره درد زیر بغلم و گرفتگی غضله سینه و پشتم شروع شد و باز لرز کردم بدنم سرد شده اشتها ندارم بی خواب شدم منی که از ۲۴ ساعت روز ۱۰ ساعتشو میخوابیدم خیلی روزا و کلا همیشه خوابم زیاده😭😭😭 بعدم یه حسی دارم که خیلی اذیت کنندس انگار که هر لحظه ممکنه بمیرم یه حس سردی تو وجودمه انگار قلبم یخ زده بعدم حس میکنم دنیا انگار دور سرم میچرخه انگار دیگه خودمو نمیشناسم انگار دنیا عوض شده همه چی غیرواقعیه نمیدونم چطوری بگم که بفهمید ولی خیلی خیلی حس بدیه😭😭😭 الانم دارم گریه میکنم تنها کاری که از دستم برمیاد. از تمام زندگیم افتادم نمیتونم درس بخونم به مشاورمم گفتم دیگه زنگ نزنه کلا مشاوره رو کنسل کنه حالم خیلی خرابه تروخدا بگید تجربه همچین چیزیو داشتید؟ چی کار کنم که خوب شم به خدا دیگه خسته شدم دیگه بریدم خیلی حس بدیه
