به قدری دردم شدیده که نمی دونم چطور بنویسمش...
از دیشب مدام دارم گریه می کنم؛ انگار قلبم آتیش گرفته و داره می سوزه، هر قدر اشک می ریزم بجای آروم شدن، حالم داره بدتر میشه...
۳ سال پیش ی بچه گربه ی مریض رو نجات دادیم(حماقت انسانی)، مادرش موقع زایمان ولش کرده بود که بمیره ولی ما حیوونکی رو بردیم درمان و بزور نگهش داشتیم...
۳ سال تحت درمان بود، هر روز ۳ وعده بهترین غذازو میخورد، همیشه نازشو میکشیدیم...
دیشب مجبور شدیم ببریمش و با مرگ ارام بکشیمش....
چون ویروس شروع کرده بود از داخل میخوردش و در عزض ۱ ماه از ۵ کیلو شد ۱ کیلو...، دهنشو ویروش خورده بود، ادرار خونی میکرد و...
دیگه بخاطر اینکه زجر نکشه خلاصش کردم....
اما دارم دق می کنم، عذاب وحدان دارم.
با اینکه ۳ سال ی گربه خبابونی رو تو پر قو بزرکش کردم، هر کاری از دستتم بر میومد انجام دادم...
اما اون نگاه مظلوم اخرش که داشت بیهوش می شد، از جلو چشمم نمیره کنار.
دارم میمیرم🥺💔
چیکار کنم اروم شم؟