همسرم من نیست بودم فکر نمیکنم خیلی تدارکی میدید چند روز دیگه از ماموریت میاد فقط دیشب تو روبیکا یه خط بدون هیچ استیکری نوشته روزت مبارک دیشب رفتم شیرینی فروشی برا مادرم یه جعبه شیرینی بخرم شلوغ پر از جمعیت همه کیک دستشون بود و گل همینطور مغازه ها مملو از جمعیت
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من سه روز پیش گرفتم.از طرف پسر شش سالم یه دسته گل همسرمم پول برام زد به کارتم گفت با سلیقه خودت بخر.منم پولو زدم واسه مامانم که واسم ی طلایی که دیده بودم قبلا رو بخره هنوز وقت نکرده بره طلافروشی😂
بهت فکر میکنم هرروز،ازت دل میکنم هربار،ولی چشمات تو عکسا نمیزارن برم انگار.🖤فقط کارم شده گریه،همش دلتنگ و افسردم، یجوری تو خودم میرم خودم فکر میکنم مردم.یه گوشه بی تو میشینم، یه گوشه ماتو مبهوتم،یه روزی زیرو میشم یه بمب از جنس باروتم.
عزیزم همین که وسط کار و مشغله یادش بوده شما رو خودش خوبه . حالا میاد چند روز دیگه ان شا الله خوشحالت میکنه بنده خدا رفته سر کار . تفریح و رفیق بازی که نرفته که بی درک باشه
اگر دوست داشتید لطفا برای شادی روح مامانم یک صلوات بفرستید 💚