من گذشته رو میشنوم ، اولش یه حسه بعد که بهش فکر میکنم میشنوم ، جوری که وقتی به زبون میارم بهم میگن میکروفون کار گذاشتی تو خونه ! اما فقط صدای کسایی که برام اهمیت دارن رو میتونم بشنوم . از اینده هم فقط رویداد های نزدیک در حد یکساعت دو ساعت رو میفهمم اونم نه همیشه هر از گاهی خود به خود بهم الهام میشه. این حسیه که از مادره خدابیامرزم به ارث بردم بارها حس ششمش رو با پیشگویی و کارای دیگه بهمون ثابت کرده بود. مادر میتونست کنترلش کنه هروقت تمرکز میکرد میگفت چی میشه ولی من فقط گذشته رو به اراده خودم میشنوم و اصلا رو آینده کنترلی ندارم و فقط الهامه...
درکل خیلی جالبه