عزیزم
خودشون باید طرفشونو بشناسن
کسی که سالها با همه چی کنار اومده من زندگیمو وقف اونا کردم
کار مال شوهرمه اجازه دادم تا بیان باهم باشن شراکت داشته باشن که ابروشون نره
اونا چکار کنن مجبورم کردن تو ی خونه دوطبقه باهم زندگی کنیم
ماشین شوهرمو از خودشون کردن
خونمونو ازمون گرفتن به نام خودشون کردن
اینا همه به درک اونقد چشم و دل سیر هستم و خونه پدرم از این چیزا دیدم که چشمم به مال همسرم نباشه
اما از این دودره بازی ها رنج میبرم اومدم خوبی کنم همه چی اوار شد رو سرم هنوز ی چیزیم باید بهشون بدم مثل طلبکارا هرجاهممیرن مال همس میگن سه تا پسر دیگه هم دارن مجردن اوناهم حتی استفاده میکنن
دعا کن ابجی خونمونو عوض کنیم خیلی بهم سخت میگذره این روزا 😔