جاری بدجنسم که بیوه شد

بچه داره؟

دوست عزیزم مرگ شتری که دم خونه همه ما میخوابه به زندگیت نناز و غرور برت نداره الهی عمرتون طولانی باشه و بخت هیچکس اینجور نباشه درحال حاضر فقط یه بچه یتیم شده و یه مادر داغ فرزند جوانش دیده یه زن جوان بیوه شده و ولی مشکل براشون پیس اومده پس کینه هات بریز دور

این اختلافا بین اکثر خانواده ها هست ولی راضی و خشنود بودن از مرگ جوون اونم برادرشوهر و یتیم شدن بچه ی بی گناه و اواره شدن یه زن فقط واسه چهارتا خاله زنک بازی همچین حس درستی نیست

دلتو صاف کن کینه هارو ببخش برای ارامش روح برادرشوهرتونم فاتحه بفرست زندگی همینقد یهویی و غیرقابل پیشبینیه 

عزیرم بدیاشون سرجای خود  خدارسیدگی میکنه به حساب هممون اما قطعا بخاطر مسایل خاله زنکی عمرش تمام نشده سرنوشتش این بوده ....تو زندگی سابقم که جدا شدم شوهر خواهر همسر سابقم مارافعی بود سرسوزنی اززبانش اسایش نداشتم جدا شدم پارسال مرد اونم بازجر اما من میدونم بخاطر من نبود مرگ مسیر هممونه از مرگش خوشحال نشدم  اما رفتاراش جلو چشمم اومد  براش فاتحه خوندم و بخشیدم  تا خدام  ازمن ساده بگیره  تو ام   ببخش 

بیگ لایک😆😆😆🙌😍💓❤🙏Ⓜ

الله اعلم

داستان و که خوندم فهمیدم چقدر آدما خیلی سریع میتونن رنگ عوض کنن و خود واقعیشونو نشون بدن....

این دقیقا کارما هست....

روح پدرت شاد باشه و همینطور برادرشوهرت به هرحال برادرشوهرت دیگه فوت کرده و دستش از دنیا کوتاهه اگه دوست داشتی یه روز برو سر خاکش و حلالش کن و بزار اون دنیا حداقل راحت باشه دوست هم نداشتی نرو....

امیدوارم همیشه دنیا به کامت باشه و خوش باشی...

تا در موقعیتش قرار نگیرید نمیفهمید 

ما هم با مادرشوهر و برادر شوهرهام همسایه هستیم و ارتباطها خیلی نزدیک و دخالتها خیلی خیلی زیاده و همه به شدت رو زندگی هم اثر دارن و 

خیلی بده خیلی

افرین انتظار داشتن کسی که شوهرش مرده پاشه پذیرایی کنه درحالی که اگه به وظیفه باشه وظیفه استارتر بود پاشه از مهمونا پذیرایی کنه و جاریش رو بغل کنه حمایت کنه 

لایک لطفاً 

اسی عادت ندارم کسی رو قضاوت کنم ولی نمیدونم چرا از تو هم حس خوبی نگرفتم، حس میکنم از عمد یه دختر سیکل برا برادرشوهرت انتخاب کردی که مثلا خودت ازش سر تر باشی ولی اینجا قافله رو باختی چون اینجاشو نخونده بودی کسی که از تو پایینتره عقده گشاییهاش هم احتمالا بیشتره، یعنی اون در سطح خودش رفتار کرده و طبیعی بوده ...

شما چندتا چیز تو حرفاتون گفتین ک مثلا اومدین دختری رو برا برادر شوهرتون در نظر گرفتین ک فقط کار خونه بلد باشه ولی بعدش موافق میل شما عمل نکرده وب قول شما میخواسته زن بهترین پسر فامیل بشه و یعنی شما همسر اون رو بهترین میدونستین و

بدتر از همه مرگ و یتیم شدن ی بچه زمین وزمان میلرزه ولي شما ب فکر رفتار ای جاریتون بودین مگه میشه 

 بعدشم باز مشاوری پیشنهاد دادین ک میگین مخالف  اینجور وصلتاس 

جاریتون بدترین آدم دنیا باشه بازم اون بدترین اتفاق دنیا رو تجربه کرده 

دقیقا منم مثل شما فکر میکنم کلا وایب خوبی از استارتر نگرفتم انتظار داشت جاری ضعیف گرفته که تو مشتش بگیرتش درحالی که واقعیت خود اسی هم دیپلم داشت و تازه بعد اون رفت دانشگاه اصلا سیکل و دیپلم چه فرقی دارن هر دو درحد خوندن نوشتنن 

اونجا که گفته اون حامله شده و اسی ناراحت شده عکسای بچش شده پر خونه مادر شوهرم‌مشخص حتی چشم دیدن یه بچه هم نداره 

به نظرم استارتر آزارش بیشتر از جاریش بوده و فکر می‌کرد چون اول اومده باید کل خانواده شوهرش زیر سلطه اون باشند 

اینجور ادم ها تازه بیشتر از قبل عقده ای و پرتوقع تر میشن از ادم ها

این جاری تا چند وقت دیگه هووی استاتر میشه

۲ تا جاریهای من با خواهر شوهرم و مادرشوهرم با هم تیم شده بودند و همه جا با هم بودند و بدا مهمانیها هماهنگ میکردن همش با هم گردش و دور همی و پختن اش و بازی و....

من اولش خیلی ناراحت شدم و عصبی

ما همه همسایه هستیم و کنار هم و همه ی اینها را میدیدم

منم زدم به بی خیالی و اصلا تو جمعشون نرفتم 

یه جاری دیگه داشتم یه شهر دیگه بود بعد اینم امد شهر خودمون و ما با هم خیلی خوب بودیم 

ازوقتی این جاریم امد نزدیک حسودی اونا شروع شد و تلاش کردند ما را از هم دور کنن ولی هر دوتامون عاقل بودیم

حالا همه ی اونها به لطف یکی از جاریهام و خواهرشوهرم دیگه با هم خوب نیستند و قهر کردند

من کلا از همشون فاصله گرفتم و با خانواده ی خودم خوشم و میرم بیرون و گردش و مهمونی

اینقدر حرصشون گرفته من دیگه اصلا برام وجود خارجی ندارن و مهم نیستن مهم خودم و بچه هام هستیم