2777
2789
عنوان

جاری بدجنسم که بیوه شد

| مشاهده متن کامل بحث + 255117 بازدید | 543 پست
باور میشه آرزومه پاک کنم نه به خاطر اونا به خاطر خودمچون با گذشته‌ای که دارم خیلی سخت نرمال زندگی کر ...

هر وقت یاد کاراشون افتادی به خودت بگو ولش کن

چند بار این کار رو بکن . دیگه از ذهنت میان بیرون

من مامان یه مسافر بهشتم.ان شاءالله پسرم ذخیره آخرت من و شوهرم باشه.
من مشکل بی محلی جاری رو داشتمعلاوه بر این سعی می کرد با زبون و بی زبون و هر مدلی که می تونه توی جمع ...

قربونش بزرگی خدا برم 

به قپچول داداشم می‌گفت زمین کرده اگر خدا جواب نده سنگ رو سنگ بند نمیشه که 

من با چشم دیدم جواب دادن شو 

بعد اون خیلی خیلی خیلی میترسم  حتی غیبتم نمیکنم در حال حاضر،🫣😔

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

اسی طفلک انتظار قربون صدقه نداشته که حداقل اونا باید ظاهر رو حفظ میکردن بی حرمتی نمیکردن با توجه به ...

میگن که برادر شوهرم در دخل و خرج دخالت میکرد. 

خب چرا باید شوهرمن بزاره برادرش در زندگی من دخالت کنه؟ 

گاهی وقت ها توجه و احترام و رفت و امد های بیخود ماست که بره رو تبدیل به گرگ میکنه. 

منم مشکلات از این دست رو دارم ولی در اخر تجربه بهم اموخت انرژی رو که میزارم رو بقیه رو بزارم برای خودم برای همسرم که اجازه نده هرکسی در زندگی دخالت کنه. 

قربونش بزرگی خدا برم به قپچول داداشم می‌گفت زمین کرده اگر خدا جواب نده سنگ رو سنگ بند نمیشه که من با ...

از آزار و اذیتای جاری و برادرشوهرم

کلاه مالی گذاشتن سر شوهرم و پدرشوهرم

نقشه کشیدن خواهر جاریم برای اینکه من و شوهرم ازدواج نکنیم 

و ....

میشه یه کتاب نوشت

ولی همچنان زمین گرده😁

من مامان یه مسافر بهشتم.ان شاءالله پسرم ذخیره آخرت من و شوهرم باشه.
میگن که برادر شوهرم در دخل و خرج دخالت میکرد. خب چرا باید شوهرمن بزاره برادرش در زندگی من دخالت کنه؟ ...

آخه همه آدما که مثل همسر شما درکشون بالا نیست استارتر گفتن که همسرشون ساده بوده و ساکت

میگن که برادر شوهرم در دخل و خرج دخالت میکرد. خب چرا باید شوهرمن بزاره برادرش در زندگی من دخالت کنه؟ ...

از ترس آبرو چیزی به برادر نمیگن

مادرشوهر میگه با هم خوب باشید .از طرفی جاری و برادرشوهر اذیت میکنه دل مادرشوهر میشکنه و دل شوهر برای مادرشوهر می سوزه و سر همین همه چیز رو ندید میگیره که دل مادرشوهر بیشتر نسوزه

سر همین مراعات و ملاحظات ، جاری و برادرشوهر هم هر روز پررو تر میشن

من مامان یه مسافر بهشتم.ان شاءالله پسرم ذخیره آخرت من و شوهرم باشه.
از آزار و اذیتای جاری و برادرشوهرمکلاه مالی گذاشتن سر شوهرم و پدرشوهرمنقشه کشیدن خواهر جاریم برای ای ...

بله گرده 

خودت  تعجب میکنی 

خواهر شوهر من رفته بود پیش دعا نویس گفته بود دعا بده اینا جدابشندبعد  دعا نویس شروع کرده بنویسه یهو گفته سادات دعا نویس ننوشته ...... خواهر شوهرمو میندازه بیرون زنای اونجا فوش میدن میرسه به ر گوش شوهرم 

شوهرم رفت پرسید دعا نویسه تعریف کرد گفته بود. دعا نویس گفته بود نکن اونا مثل گنجشک لونه ساختن تو اون لونه جوجه دارن بچه دارن گفته بود تو ندی میرم جای دیگه. سر سه سال زندگیش ریخت بهم یعنی تمام کارایی که پشت پرده برای من میکردند نگو خدا آشکار برای خودش کرد .ولی ب خدا قسم به جان بچه هام خوشحال نیستم . چرا مادر کاری کنه که بیاد سر راه بچه ش. گناه بچه هاشو چیه. 

یعنی هر کسی دیدم واسطه ازدواج شده باهاش لج میشن

نه ربطی به واسطه شدن من نداشت

دختر با سیاستی بود خیلی هوامو تو مجردیش داشت تو جمع همش پیش من بود بعد فهمیدم از من خوشش نمیومده برادرشوهرمو دوست داشته و بلد بود چیکار کنه

آخه همه آدما که مثل همسر شما درکشون بالا نیست استارتر گفتن که همسرشون ساده بوده و ساکت

اتفاقا در تاپیک هام هست شوهرمنم ساده بی زبون ولی خب اینکه رفت و امد کم کردم. 

پروسه طولانی همراه با چاشنی سیاست داشت. 

منظورم این هست که ادمایی که دو بار سه بار شما رو ناراحت کردند ارزش همنشینی ندارند ولو اینکه در یک ساختمان باشند. 

باید دوری کرد کلام ایت االله بهجت هست از ادم حسود باید دور باشید. 

کلام امیرالمومنین هست از دوجا میشه انسان رو شناخت یک از چیزایی که بهش وابستگی داره دوم از همنشینانشونه. 

منم خب الان مادر شوهرم و جاریم فامیل هستند از لحاظ درک فهم فرهنگ هم رده هستند من نمیتونم خودم رو با شرایط اونا وقف بدم صرفا اینکه همنشین داشته باشم. 

اتفاقا در تاپیک هام هست شوهرمنم ساده بی زبون ولی خب اینکه رفت و امد کم کردم. پروسه طولانی همراه با چ ...

حالا منم دیدم که شوهرم آدمی نیست که توی جمع جواب بی احترامی جاریم رو بده و منم خیلی نمی تونم توی جمع جواب جاریم رو بدم و ملاحظه یه سری چیزا رو می کنم، به شوهرم گفتم هر وقت که دوباره برادرت و پدرت با هم آشتی کردن ، لطفا ما رو توی مهمونیاشون دعوت نکنن.اگه بابات خواست برادرت رو دعوت کنه و زنگ زد گفت تو هم بیا ، قبول نکن .‌نه تو آدمی هستی که توی جمع غیرت نشون بدی و جواب بی احترامی و گستاخی زنداداشت رو بدی و نه زنداداشت آدمی هست که حرمت نگه داره.پس دیگه دعوت بابات رو همزمان با برادرت قبول نکن . من دیگه سر سفره بابات وقتی جاریم هست نمیام. به بقیه باید خوش بگذره ولی توی جمع باید به من توهین بشه پس دیگه نمیام.

فعلا هم که پدرشوهرم با برادرشوهرم قهره

من مامان یه مسافر بهشتم.ان شاءالله پسرم ذخیره آخرت من و شوهرم باشه.
حالا منم دیدم که شوهرم آدمی نیست که توی جمع جواب بی احترامی جاریم رو بده و منم خیلی نمی تونم توی جمع ...

من الان سالهاست این تصمیم گرفتم خیییلی راضی هستم. 

چرا باید دو نفر که از هم خوششون نمیاد دریک مکان و زمان حضور داشته باشن. 

الان عیدا میرن شهرستان چند روزی رو باهم سپری میکنیم.. همش جیک تو جیک مادرشوهرمه من هم اصلا ناراحت نمیشم و حتی از مادرشوهرمم ناراحت نیستم و این رفتارشو نمیزارم پای بی احترامی به من میزارم پای کم فهم بودنش از ادما باید به اندازه توان و جنبشون توقع داشت فهم خانواده شوهری منم تا همین جاست باب سلیقه و میل من نیست. 

من فقط میتونم دوری کنمم درست کردنشون کاره روانشناسه. 

انشاالله که تو خونه خودشون خوش باشند. یاد اون شعره افتادم مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان🤣🤣🤣

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز