2777
2789
عنوان

حرف دیشب مادر شوهرم

| مشاهده متن کامل بحث + 15572 بازدید | 213 پست
فکر کن بعضی جاری ها چقدر حسودن؟ مابروهام رفته بود کربلا بعد اون مپقع من یک بچه داشتم عروس بزرگه بودم ...

اره دیگه لابد شناخت داشتن ازش

مادرشوهر منم میشناخت جاریمو میگف خیلی حسوده بفهمه جنجال بپا میکنه

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

چقد منی حالا درکم کردی ؟

اتفاقا دقیقا درکت کردم

من بعد چند سال دیگه اعصابم نمیکشه این رفتارهاشونو

عین چی از جاریم و برادرشوهرن میترسن ولی در عوض من مظلوم و ساده و بی زبون تلافی اونو که نمیتونستن حرف بزنن سرمن خالی میکردن منم بی زبون و مظلوم

ولی بعد چند سال دیگه نمیتونم تحملشون کنم 

دختر خوب بهر حال وقتی طلا روت باشه چه اونا بخوان چه نخوان جاری و بقیه هم میبینن پس بیخیال بذار بگه نگو 

کاری به مادرشوهرت ندارم ولی خوب جاریتم دل خوش بوده به کادو یلدا خاک تو سر برادر شوهرت

ما رسم یلدایی نداریم 

ولی همسرم یه سینی کوچیک تزیین کرد با شکلات‌ و آجیل هایی که دوست دارم بهم داد آخه خانوادش کنارمون نبودن و همسرم تنها بود ۱۴سال از ازدواجم میگذره هنوزم یادم نمیره اون شب رو که چه خاطره خوب برام ساخت با فقط یه مقدار شکلات 

خوشحال کردن شریک زندگی اینقدرام سخت نیست

تو چشم بقیه ک اصلن این عادت من نیست کلن میگم اخلاقش اینجوریه تا اون چیزی بگیره میاد بم میگ من چیزی م ...

به خاطر اینکه تو خانم و فهمیده ای وقتی بشنوی چیزی براش گرفتن ناراحت نمیشی و دردسر درست نمیکنی ولی اون بیشعوره و جنگ راه میندازه و اختلاف میفته.

کم کم هم برای اینکه شر نشه دیگه برات نمیگیرن چون تو نمیتونی با سیاست و خوددار باشی

چشم به راه...
چرا باید ایقد ازش بترسه؟؟؟ بخاطر ناراحتی اون من باید ناراحت بشم

حرف اون بنده خدا ناراحت کننده نبوده که شما ناراحت بشی فقط خواسته دل کسی نشکنه چون شوهرش کم گذاشته ،واقعا چیز ناراحت کننده ای نبود 

اگه یه عفریته مث مادرشوهر من میدیدی میرفتی سرشو میبوسیدی که دلش نمیاد یکیتون ناراحت بشه شش سال حق دل منو دزدیدن خوردن بهش گفتم دیگه راضی نیستم منم ادمم زندگی دارم پرید وسط که طلاق میدیم همه رو انداخت به جونم خدا روسیاهی بیاره براش انشالله دخترش روسیاهش کنه 

اخرشو متوجه نشدم یعنی چی پسرموگفتم با مهدی برا کوثر یلدایی برده ...

دقیقا کوثر کیه مهدی کیه

ازخون جوانااان وطن لاااله دمیده🥀از قامت سرو قدشان سروها خمیده خدا سروها خمیده🖤🥀
چرا باید ایقد ازش بترسه؟؟؟ بخاطر ناراحتی اون من باید ناراحت بشم

نمیترسه.میخواد دل جاریت نشکنه خودتو بزار جای جاریت.گناه داره. و مبارکت باشه

امیدوارم مادرشوهر و خواهرشوهرای گلم‌«البته گل های قالی»هر وقت برن بدی منو به شوهرم بگن تبدیل به سنگ بشن...😐..............دوستان ،برای صاحب خونه شدنم لطفا نفری ی صلوات بفرستید.
چه جالب تو یه خانواده یه پسر رسم داره،یه پسر رسم نداره🤭رسما دیگه داره خصوصی میشه

ازین تاپیک نتیجه میگیریم

اونایی هی میگن رسم نداریم خسیسن😂

و قسم به امیدی که می روید از جای بریدگی زخم در تن💛🌱

عزیزم شما نباید ناراحت باشی نهایت دلت میخاد استوری کنی جاریت رو پنهان کن ولی واقعا استوری کردن درست نیست به فرض هم عکساروبهش نشون بدی که چی دلش میشکنه دعوا راه میفته زندگیش بهم میخوره ببین منم ی جاری داشتم همین بود هر چی میخریدم مادرشوهرم میگفت بهش نگو منم نمیگفتم خب شوهرش خیلی خسیس بود به نظرم تو الان عضو خونواده اونایی درکشون کن اونم مادره نمیخاد زندگی بچش بهم بخوره 

وقتی داری روزای سختی رو میگذرونی و متعجبی که خدا کجاست 👀 یادت باشه استاد همیشه موقع امتحان سکوت میکنه😶خدایا شکرررررررت بعداز 20ماه انتظار مامان شدم 😍خدایا خییییلی مرسییییی که پسرم روسلامت گذاشتی بغلم❤
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792