2777
2789
عنوان

حرف دیشب مادر شوهرم

| مشاهده متن کامل بحث + 15762 بازدید | 214 پست
اهمیت نمیدم بخدا فقد یکمی دلم گرفته بود گفتم تاپیک بزنم دردودل کنم

عزیزم ببخش من فکر میکردم حرف مادرشوهرت درکش برات سخته ولی بعد فهمیدم منظورت اینه مادرشوهرت جاریت براش مهمتره. اینجوری حق با شماست. خدا بهت صبر بده گلم. نمیدونم عروس اولی یا دوم ولی من دیدم عروس اول و اکثرا پاسوز عروس دومی میکنن. ببخش اگر منظورتو بد فهمیدم. خیلی حق داری مادرشوهرت که فرق میزاره خیلی رو مخ. باز خدا روشکر کن شوهرت مرد خوبیه. خیلی ها نه از شوهر شانس دارن نه از خانواده ی شوهر

انگار اشتباه تایپی داشتم.. مادر شوهرم ب اون پسرش ک عقده گفته برا کوثر شب یلدایی بردیم تو نمیخای ببری ...

بنظرم مادرشوهرت راست گفت نمیخواست اون عروسش داستان درست کنه

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چبگم والا شما ک نمیشناسینش .. من میبینمش همیشه.. دنبال ارامش نیست عزیزم فقد نمیخاد اون ناراحت شه

خب بازم کار بدی نکرده

شما چرا ناراحت شدی حرف عاقلانه ای زده بنظرم

بعدم بنده خدا شوهر اون اینجوره اندازه کافی ناراحتی داره گیر ی مرد این مدلی افتادن دیگه شما چ اشکال داره رعایت کنی کلا اه چشمی نیاد سمتت

لیلی عالم تویی با این همه مجنون....
چرا باید ایقد ازش بترسه؟؟؟ بخاطر ناراحتی اون من باید ناراحت بشم

اصلا با مادرشوهرت کاری ندارم 

ولی برای آرامش خودت هم شده سعی کن از هیچ‌چیز زندگی مشترکت فیلم و استوری تو فضای مجازی نذاری 

بخدا دوست خودم میذاشت ولی لعنت به چشم بد و حسودا الان زندگیش داره از دست میره 

البته دور اززندگی شما  


من نمیخام جار بزنم خوشی هامو و استوری چیزی هم میزاشتم بحثم فقد اینه مادر شوهرم همیشه اینجوریه تا اون ...

چون خیالش از بابت همسر شما راحته و میدونه برات کم نمیذاره و از طرفی متوجه هست که اون پسرش داره در حق خانمش با خساستش کوتاهی میکنه. میگه شما نگو که مشکلی توو زندگی اونا پیش نیاد و میدونه اون اگه بیاد به شما بگه مثلا همسرم فلان چیزو برام خریده شما مشکلی ایجاد نمیکنی و چشم و دلت سیره

تو چرا ناراحت بشی؟! 

ا. و جاری بنده خدا باید ناراحت بشه که شوهر خسیسش گفته از این رسما نداریم

مادر شوهر منم یلدایی رو پیچوند گفت از این رسما نداریم، منم قشقرقی راه انداختم که دیگه از این بازیا سرمن در نیارن 

من ی برداشتی دارم 

ابنکه برادر شوهرت اخلاقش تنده و ماودر شوهرت میترسه اگه اونم بهش بی محلی کنه کارشون ب جدایی بکشه یعنی یه جورایی میخواد کمبود رو با توجه خودش جبران کنه

خدایا! شاکرم که منو لایق مادر شدن دونستی🌸🤲🤰
حتما ترسیده جاریت حسودیش بشهمادرشوهر منم هرچی بهم میداد میگف فلانی ینی جاریم نفهمه😐

فکر کن بعضی جاری ها چقدر حسودن؟ مابروهام رفته بود کربلا بعد اون مپقع من یک بچه داشتم عروس بزرگه بودم مادرشوهرم سوغاتی که برامون داد چون برای پسرم یک جفت کفش اورده بود برای اونا یک تیکه اضافه تر کادو داد گفت به جای کفش بچه ی اونا چون شما هنوز بچه ندارین براتون یک تیکه اضاف تر گذاشتم. من حتی نفهمیدم چی براش گذاشتن. ولی از بس اون حساس بود بیشتر بهش دادن تا دهنش بسته باشه 

خب عزیزم هرچی برات اورده مبارکت باشه ان شالله عشقتون روز به روز بیشتر بشه

ولی چرا باید به جاریت نشون بدی و اون زندگی خودشو شوهرشو جهنم کنه؟

خب خودتو بزار جای اون 🙂

ای کاش مادرشوهره منم مثل مادرشوهر شما سیاست داشت

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792