ماهر جلوی ماشین سلیمو گرفت بعد اونم واینساد
سلیمو جان افزا با کورشاد چپ کردن کورشاد رفت بیمارستان
بعد ماهر رفت بیمارستان جانفزا گفت برو بیرون الان دشمنت اینجوریه خنک شدی از این حرفا
بعد ماهر گفت عقدت با سلیم ساختگی بود جزو نقشمون بوده کامیون جهیزرو پیدا کنیم
جانفزامگفت تو الکی بمن قول دادی ولم کردی
ولی من به سلیم قول دادم