منم بخدا
من یادمه ی سال ک دانش جو بودم
از دزدکی رفتم ی گوشواره مال بچگیامو فروختم
باهاش پول دکتر پوست دادم که صورتم جوش میزد
و ی لباس زمستونی خریدم ، نداشتم
یکم ته پول گوشواره مونده بود
اونممم هی میگفت پس چیکار میکنی
رفتم دادم ی بلیز مخمل براش
حالا صد دست لباس داره ها