دیشب مامانم خوخه مادربزرگم رفته بود
چون پدریزرگم پارسال فوت کرده
ملدربزرگم به شدت مریضه و تنهاس
مامان و خاله هام رفته بودن پیشش مونده بودن
امروز صبح مامانم برگشته خونه با بابام دعواشون شده
اونم با چوب زده از پاهاش و دستاش
ماهم سرکار بودیم
برگشتنی دیدم مامانم گریه کرده
نمیدونم چیکار کنم
پدرم اصلا اخلاق نداره
منم که تا اخر این ماه میخوام بذارم برم از این خونه
از بچگی تو تنش بزرگ شدیم فقط فراریم از این خونه
اما نمیدونم چیکار برای مامانم بکنم دلم پر میکشه براش و میسوزه