واقعیتش اصلا دلم نمیخواست بیاد
گرسنه ش بود و چون خونه پدرش هیچی نبود بخوره و اومد خونه من
من تصادف کردم پاهام شکست این یه زنگ. نزد
بابام هم یک سال ازش کوچکتره تصادف کرد فوت کرد بازم همین کارو کرد
حالا اومد خونه م ناهار
منم یه عدس پلویی از قبل داشتم گرم کردم براش
خودمونم سیب زمینی سرخ شده داشتیم
همونارو آوردم سر سفره
تدارکی ندیدم
اما چندباری گفتم شرمنده عجله ای شده بود
ولی الان ناراحتم که اومده بود
چرا بین هم اختلافی داشتین؟
عیب نداره حالا. یه وعده غذاس دیگه
خوب کاری کردی
یعنی بعد سه سال حق نداشت ی غذا خونه برادرش بخوره؟؟
چقدر سنگ دلی خدایی
منم ۲تا برادرشوهر خاله زنک دارم ازونا که ۲۰ کیلو سبزی بگیری میشینن پاک میکنن غیبت بقیه رو میکنن
خداروشکر از اول قطع رابطه کردیم
چه برادر شوهر رذل و بی چشم و رویی داری کثافت کوفت بخوره زهر مار بهش میدادی
میدونم از درون ناراحتی حقم داری به درک برن گم شن
عیب نداره ه رکس به قدر شعورش کاری یا رفتاری رو داره ونشون میده.شما مهمونوازیتو کردی اون شعور تسلیت گفتن یا عیادت رو نداشت
