فقط می تونم بگم ظاهر زندگی آدمارو با باطنش مقایسه نکن که حسرت بخوری...
یه زمانی کل همکلاسیام به من حسادت می کردن چون با کسی درحال آشنایی بودم که خوشتیپ ترین پسر کل دانشکده هست.
ولی هیچکس خبر نداشت من چه عذابی می کشیدم که اون آدم رسما جز ظاهر هیچی نداشت...عکسامون رو استوری می کرد گهگاهی و...حسادت بچه ها و...
به من حس ناکافی بودن می داد یه جوری باهام رفتار می کرد انگار داره لطف می کنه که با منه و من فقط این رو حس می کردم.
دچار وابستگی و عشق تاکسیک و سمی شده بودم و خانواده ام نجاتم دادن...
بعد یه دوره فوق العاده حال بد الان خداروشکر می کنم که شادی فوق العاده ام و اعتماد به نفس دخترونه عالیم رو از اون تجربه دارم و از گذشته ام راضیم با اینکه خیلی خودم رو کوچیک کردم.اما اگر نمی کردم الان نمی فهمیدم زندگی واقعی و خواسته شدن واقعی چه شکلیه...