2777
2789

احساس خوشحالی نمی کنم

خونه یجا انتهای شهره .. درسته ، مال خودمونه ولی یخورده برام سنگینه چون اطرافش خلوته 

و اینکه زمان می بره دورش ساخته شه

یکیم اینکه اون ذوق اولیه رو ندارم اون ذوق رفتن رو 

دیگه احساس می کنم هیچی برای از دست دادن ندارم 

به ته خط رسیدم

و دیگه مثل قبل شجاعت دروغ گفتن رو ندارم 

زندگیم جهندمه

الکی ادای عاشقا رو در آوردن الکی ... 


برای من همه فصل ها یه رنگی یه ، پاییز 🍁🍂🍂🍃❄️

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

منم هرموقع خونمونو عوض کردیم ناراحت بودم یبار از خونه بابام که جداشدم رفتم خونه همسر خیلی بد بود یبار وقتی میخواستیم خونمونو بزرگتر کنیم فروختیم یه کوچه پایینتر خریدیم انگار قلب منو داشتن میکندن اصن ذوق خونه ی نو تازه نوسازو نداشتم 

نمیدونم چرا

بعد یه مدت جا میفتی از این وضعیت درمیای


خوب هميشه ميگن دنيا ذكرش شيرينه نه وصالش ولي خوب بهتره شاكر خداباشي خيلي ها همين آرزوشونه مثل قبل خو ...

نه دروغ گفتن خوب نیست،  منظورم اینه که زیادی خواستم خوب باشم و از خودم مایه گذاشتم ولی نتیجه ای نداشت 

برای من همه فصل ها یه رنگی یه ، پاییز 🍁🍂🍂🍃❄️

شاید چون خوشحالی خودمون رو در رسیدن به چیزی میبینیم بعد که میرسیم بهش میبینیم حالمون عوض نشده،چون حس رضایت و خوشحالی یه چیز درونیه و نباید در گرو چیزای مادی باشه 

من فکر میکنم دلیلیش اینه ،که متاسفانه همه مون بهش دچاریم 🥲

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   nabatiiiiii  |  3 ساعت پیش
توسط   سفیدبرفیk  |  21 ساعت پیش
توسط   kaplani  |  18 ساعت پیش