امروز وارد ۶ماه شدم ،دیشب شب چله بود پدرش ندارع شوهرم خیلی حمایتشون میکنه منم میگم خودمون گرفتاریم ،دیشب رفتم یه عالم وسایل کیک خریدم درست کردم براشون ،شام هم جوجه بردیم خونشون چون من نمیتونم دعوتشون کنم ،امد در یخچال میوه ها خودمونم برداشت گفتم میوه میخریدی چرا میوه در یخچالمونو میبری گفت مگه برای مامان توهم نمیبریم و این حرفا گفتم مامان من بی سرپرسته تو بابات هست و گفت تو خوشت از خانواده من نمیاد ،الان میرم بهشون میگم اقا زنم دوستون نداره بهتون یه پرتقال روایی نداره من کمک بابام میدم چون دوست دارم اون نداره و گفتم داد نزن من حاملم حوصله ندارم ،خلاصه گفتم ساکت شو الان صدا میره بیرون یهویی پرتم کرد خوردم به مبل گفت بزار همه بفهمن تو خانواده خودت سریع میوفتی جلو برای خانواده من اینجور میکنی وقتی دید خوردم به مبل خیلی جوشی شد امد جلو من زد تو سر خودش که بابا ولم کن خدا کنه بمیرم راحت بشم اینم بگم که من یکسال نشده ازدواج کردم و اسفند تازه میشه یکسال بچمم ناخواسته بوده دلم برای اون خیلی میسوزه که وقتی میخواد بیاد که هنوز ما یاد نگرفتیم بجای بحث صحبت کنیم.دلم خیلی شکسته ،دل درد اینا ندارم ولی بغض بدی گلومو گرفته ،شوهرم ادم خوبیه اذیتم نمیکنه ،همیشه هم هوامو داره ولی عصبی میشه نمیدونه چی میگه و چیکارمیکنه همین مشکلش وگرنه هیچ مشکلی نداره ،چیکارکنم بیاد سمتم اشتی کنه من نمیرم چون هرسری من رفتم سمت اون
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خیلی ناراحتم الان زد بیرون از خونه من فقط خونه مادرشوهرم بغلمه خونه مامان خودم دوره برم پیشش
عزیزم ناراحت نشیا ولی چطور توقع داری به خانواده خودت برسی ولی ایشون به خانوادش نرسن مگه میشه هیچچچچچ مردی قبول نمیکنه هیچچچ مردی🤷♀️🤷♀️ تعجب میکنم از رفتارتون یک سالم نیست ازدواج کردید این همه تنش 😕😕🤧🤧
چگونه به شاخه ی شکسته بگویم که باد عذرخواهی کرده است !!؟ 💔💔💔💔