موکتای خونه خیس و کثیف شدن انداختیم تو حیاط ی هفتس ب شوهرم میگم ببر قالیشویی میگه نمیخاد واسه چهارتا موکت کلی پول بدم ک چی بشه خودم میشورم خودشم همین الان بگم بشور میشوره ولی شستن بلد نیس کثیف کاری میکنه ،حیاطمونم مشترکه و از صدقه سر همسایه بی فرهنگ و چندش واقعا کثیفه کلا کفش سیاه شدا از آشغالا و شیرابه اشغال و... منم باردارم نمیتونم بشورم هوا هم بشدت سرده الان موندیم ی تیکه اشپزخونه و راهرو گذاشتهد روی کاشی سرد راه بریم، با خونوادش تو ی ساختمونیم حس میکنم از ترس مادرش ک ی زن بشدت خسیس و عجیبه نمیبره قالیشویی وگرنع شوهرم اصلا خسیس نیس الانم اگ بش بگم از ترس مادرته قسم و ایه ک نه خودم میشورم خرج اضافیه !!، گفتم یا میخای تو حیاط چندش بشوری یا من بمونم رو کاشی سرد راه برم بدرک ک روی کاشی سرد رله میرم؟! اونم گف خب چیکار کنم نمیزاری بشورم!! بهم اهمیت نمیده دلم گرفته همش این افکار میاد تو سرم گریه میکنم😔😔الان مشکلم شستن موکتا نیس مشکلم اهمیت ندادنه😔😭
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
من دیشبم خواستم بهت بگم من باشم دفعه اول گفتم انجام نداد دفعه دوم مهلت میدم تا فلان روز نشوری میندازم دور همه موکتارو میندازم سر کوچه. اونبار گفتم فرشارو کارگر بگیر بشوره هی میگفت نه نیاز نیست تمیزه و... گفتم تا اخر هفته تکلیف روشن نشه خودم زنگ میزنم قالیشویی چون میدونه من شوخی ندارم با کسی کارگر اومد شست خودمم رفتم بالا سرشون تمیز بشورن...یه جور میگی زمین سرد انگار تو کلبه یخی زندگی میکنی ما هم طبقه اولیم زمین یخه موکتم نداریم یه دمپای رو فرشی بپوش راحت