خونه مامانبزرگ مادریم بودیم بعد چند سال
سالای قبل یا خونه ی ما بودن یا اون یکی خاله هام
یکی از خاله هام ۴جور دسر آورده بود ، خود مامانبزرگم ۲جور غذا درست کرده بود
۴جور دسر ، لبو ، کدو ، پفیلا ، کیک خامه ای، کشمش و گردو، میوه خشک ، آجیل، تخمه ، شکلات ، هندونه ، میوه، انار
ینی حالم از هرررررررچی غذا و خوراکی بود بهم خورد
از بعد خوردن شام دلم درد گرفت ،باید حتما میرفتم دستشویی تا خوب میشدم ، بعد دستشوییشون صدای فنش کمه ، تلویزیونشونم خاموش بود
جرات نکردم برم دستشویی😐
دیگه موقع خوردن خوراکی ها شد ، اولین قاشق کیک که خوردم یه حالت تهوع بدی بهم دست داد دیگه تا اخر هیچییییئ نتونستم بخورم
باور کنید تو خوردن شام زیاده روی هم نکردم ، نمیدونم چرا اونطوری شدم
من همیشه همینم مخصوصا تو مهمونی ها
اینم از شانس مایه