۴ ساله گواهینامه گرفتم ولی انگار هیچی به هیچی
اوایل ماشین بابامو برداشتم یکم مالیدم به در و دیگه ترسیده شدم.
تو هرکاری میرم از استرس چیزای بد نمیتونم ادامه‌ش بدم. خیلی غصه دارم. کل زندگیم شده استرس و نگرانی از نشدن و ناشناخته‌ها... خسته ام خیلی...
کاش یه مشاور خوب میشناختم میرفتم پیشش ولی حیف:(
مشاورت تو مرحله اول خودتی، با ترس‌هات مقابله کن نتیجشو ببین.
فک میکنی فقط تو اینطوری ؟ما هم خیلی مالیدم همین الانم گاهی میمالیم
با یه ماشین قراضه یاد بگیر دست راه بیفته
حتی تو کارمم بخاطر همین استرس و نگرانی هیچوقت موفق نخواهم شد... چون همیشه میترسم کار اشتباهی انجام بدم. خیل یمحتاطم خیلی.
همسرم یکم تند میره قلبم میره رو هزار و بهش میگم این بچه بازیا چیه. نمیدونم اصلا تا ۵ سال پیش اینطور نبودم ولی الان مثل پیرزنای غرغرو شدم که همه ی هیجانات دنیا به نظرشون ترسناک و آسیب زننده میاد
