من خونه پدریم هیچ رفت و امدی نبوده الانم ک شوهر کردم ن دلم میخاد جایی برم ن کسی بیاد تو جمعشون هم ک میرم ن حرفی میزنم ن هیچی دوست ندارم این شکلی باشم و جای بد ماجرا اینجاست ک با قومی وصلت کردم ک رفت و امدشون زیاده سرخوشن ب ترک دیوارم ساعتها میخندن ولی من اخرش ی لبخند بزنم ته دلمم بگم اسگلارو ببین
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
پی نوشت خواننده خاموش بودم و دلیل اینکه نام کاربریم عدد چون هر اسمی میزدم نمیآورد پس دلیل نمیشه چون پست و ندارم و نام کاربری م عدد پسر باشم یا فیک باشم بعضی ها قضاوت می کنند پی نوشت ۲ وقتی تو تاپیک تون شرکت میکنم شما ها هم شرکت کنید لطفاً مگه حتماً باید خودم بیام تک به تک بگم بیاید تایپک هام
نه مشکل نداره،سبک و مدل شخصیتی اینجوری شکل گرفتهولی خب کارت یه کم سخته و ممکنه یه مقدار اذیت بشی بین ...
اره دقیقأ خیلی اذیت میشم اما اونا فکر میکنن من خودمو میگیرم بابام میگه وقتی خیلی کوچولو بودی عزا یقمونو میگرفت ی عروسی دعوت میشدیم چشمت ب جمعیت ک میوفتاد نعره میزدی میکشتی خودتو همیشه یکی باید تو کوچه راه میبرد تا مجلس تموم شه ینی ی چیز ذاتیه