ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
آب روی خوبی از چاه زنخدان شما
عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده
بازگردد یا برآید چیست فرمان شما
کس به دور نرگست طرفی نبست از عافیت
به که نفروشند مستوری به مستان شما
بخت و اقبال بیدار شده است. خشونت و غضب را از خودتان دور کنید. عده ای به شما کمک می کنند دست آنها را پس نزنید. عاقبت خودتان را به زر نفروشید. ناامیدی باعث پریشانی تان شده است. این گوی و این میدان همت طلب کنید تا خداوند نیز شما را یاری فرماید