روز بعدش باز بهم پیام میده و سوال میپرسه
و منم جوابشو میدم و وقتی کارش انجام میشه میگه حالا میتونم جمعه و شنبه بخوابم و منم در جوابش گفتم میتونم جمعه و شنبه برم بیرون خوش بگذرونم
و داشتم توضیح میدادم که آره برای یلدا قراره برم فلان جا...گفتم خوبه امیدارم بهت خوش بگذره
شما قراره کجا برید که دیدم سین نکرد
بهش گفتم ببخشید که سوالات احمقانه میپرسم
گفت کدوم سوال احمقانه بگو منم بدونم؟
گفتم همین که پرسیدم کجا دارید میرید خیلی مزاحمم ببخشید گفت نیستی چرا الکی عذرخواهی میکنی گفتم الکی عذرخواهی نمیکنم
حتما مزاحتم دیکه گفت نیستی رک تر از من بیدار نمیکنی اگه بودی میگفتم
بهش ی پیامی میدم که ساعت دو شب جوابمو میده گفتم ساعت دوشبه و حدس بزن کی از بیرون اومده و داره کارای عقب موندشو انجام میده گفت از اون بچه هایی هستی که مامانا دوست دارن
گفتم اینطوری فکر میکنی گفت غلامی
علامت سوال فرستادم گفت هدفت چیه
گفتم منظورت چیه
گفت سوال واضحه هدف چیه گفتم از چه لحاظ
گفت منی هدفو نمیدونی
گفتم میدونم سوالات خیلی یهوییه
گفت پس جواب بده
گفتم نمیدونمممم
گفت میدونی بگو ببینم هدف چیه
گفتم اگه میدونستم میگفتم گفت غلامی میدونی خودت
گفتم ولم کن گفت بنال دیگه(بهم بر خورد)
گفتم خو روانی اگه میدونستم همون اول میگفتم دیگه دوباره گفت میدونی
درجوابش گفتم اصلا اگه اینطوریه هدف خودت چیه گفت سوال منو با سوال جواب نده
گفتم شاید بخوام ی زندگی خوبو تجربه کنم
گفت پس این هدفته گفتم شاید گفت اونقدرا سخت نیست زیادی برای همچین چیزی سخت میگیری استیکر فرستادم دوباره گفت غلامی منم دیگه عصبی شدم گفتم زهرمار کوفت گفت باید یچیزو بهت بگم مهمه گفت بگو حرفت گفت ببین باید یچیز مهمو بهت بگم گفتم خب بگو
گفت میدونی اذیت کردنت خیلی حال میده گفتم میدونی خیلی بیشعوری بیشخصیت
گفت آخر شبی خندیدم گفتم بمیر بی شعور اصلا شعورت زیر خط فقره گفت عالیه واقعا همیشه باید حرست بدم
گفت امشب سرگرمم کردی دوباره گفتم بمیر و بیشعور و اینجور چیزا گفت تو ادامه بده میرم بخوابم گفتم وایییییی*فامیلیش*بمیری الهی
گفت غلامی بدجنس نباش گفتم بدجنس خودتی عفیته میمون اصلا دلم میخاد با پشت دست بزنم تو دهنت دوباره گفتی ولی غلامی گفتم ها؟
گفت باید یچیزی بهت بگم جدا از شوخی گفتم میخوای بمیری؟بمیر گفت دهنتو ببند بزار بگم
گفتم بگو تایپ کن که آخه مگه میشه ی آدم دوباره ریکشن نشون بده گفتم بی شخصیت گفت تعریف خوبی بود گفتم حرسم دادی گفت میدونم خیلی حال داد گفتم پس چرا ادامه میدی مردم آزار
گفت خوش میگذره گفتم اصلا برو گمشو گفت باشه و آفلاین شد
دیدم آفلاین شد گفتم واقعا رفتی گمشی وا عفیته میمون خود درگیر الهی امشب تو خواب خفه شی
بمیری سرت قطع شه تشنج کنی
گفت خیلی بهم لطف داری غلامی ممنون از این همه دعای خیر گفتم عه دعای خیر پس امیدوارم امشب بهترین خواب دنیا رو ببینی گفت فکر نمیکردم انقدر حرس بخوری چه تصمیم درستی گفتم من حرس نمیخورم گفت حوصلم سر رفت
گفتم چیکار کنم؟پاشه برات برقصم گفت ایده خوبیه گقتم خفه بمیر
بعدش تایپ کردم وایی اصلا باورم نمیشه انقدر سر یچیز کوچیک فشاریم کردی
گفت خوش گذشت که استیکر😭فرستادم
گفتم چه سرگرمی بهتر از اذیت کردن بقیه
گفتم نظرت چیه جاذبه زمینو امتحان کنی و خودتو از پنجره خودتون پرت کنی بیرون گفت باشه و دیگه بحثو تموم کردیم